روانکاوی چیست؟ نظریه و رویکرد روان تحلیلی
روانکاوی چیست؟ هنگامی که افراد به دنبال تعریفی از روانکاوی هستند؛ بیشتر به دنبال این هستند که دربارهی شیوهای درمانی روانکاوی بدانند اما روانکاوی تنها یک رویکرد برای روان درمانی نیست. با گذشت نزدیک به ۱۰۰ سال از آغاز رویکرد روانکاوی هنوز هم مردم آگاهی درستی از دانش روانکاوی ندارند. برخی گمان میکنند روانکاوی دیگر منسوخ شده است. برخی دیگر روانکاوی را شاخهای جدا از روانشناسی میدانند. گروهی از مردم بر این باورند که کار روانکاوها هیپنوتیزم است. در این نوشته شما را بیشتر با دانش روانکاوی آشنا خواهیم کرد.
تعریف روانکاوی
روانکاوی چیست؟ روانکاوی به عنوان مجموعه ای از نظریه های روانشناختی و روش های درمانی تعریف می شود که منشأ آن ها در کار و نظریه های زیگموند فروید است.
فرض اولیه روانکاوی بر این باور است که همه افراد دارای افکار، احساسات، خواسته ها و خاطرات ناخودآگاه هستند. دکتر روانکاو، معتقدند که آسیب های روانی، معمولا به علت تثبیت رفتار ها بر مراحل رشدی قبل از 5_6 سالگی اتفاق میافتد، که وقتی این تثبیتها از ناهشیار به هشیار فرد بیایند به مرور فرآیند درمان آغاز میشود. ما در گذشته فقط بخش آگاه ذهن را میشناختیم اما امروزه روانکاوی به ذهن به عنوان موجودیتی که حاوی جنبههای آگاهانه و نا آگاهانه بود، اشاره دارد.
هدف درمان روانکاوی چیست؟
هدف درمان روانکاوی، رهاسازی احساسات و تجربیات سرکوب شده است، یعنی هشیاری ناخودآگاه. تنها با داشتن یک تجربه کاتارتیک (یعنی شفابخش) می توان به فرد کمک و “درمان” را آغاز کرد. در روانکاوی، درمانگر از بیمار میخواهد روی کاناپه راحت دراز بکشد و به چیزی فکر نکند تا استراحت کند، و پشت آنها مینشیند و در حالی که آن ها از رویاها و خاطرات کودکی خود میگویند یادداشت میکند. روانکاوی فرآیندی طولانی است که شامل جلسات زیادی با روانکاو می شود. روانکاو از تکنیکهای مختلفی به عنوان تشویق برای فرد استفاده میکند تا بینشهایی درباره رفتار و معانی علائم ایجاد کند، از جمله لکههای جوهر، پاراپراکسها، تداعی آزاد، تفسیر (از جمله تحلیل رویا)، تحلیل مقاومت و تحلیل انتقال.
فروید دستگاه ذهنی را به سه بخش تقسیم کرد:
هشیاری: شامل تمام آنچه شخص در یک لحظهی مشخص از آنها آگاه است.
نیمههشیار: شامل خاطراتی که به راحتی وارد حیطهی آگاهی میشود.
ناهشیار: تمام آنچه فرد در یک لحظهی مشخص از آنها آگاه نیست.
ناهشیار همچنین دربرگیرندهی خاطرات و تجربیاتی است که از حیطهی آگاهی بیرون رانده شدهاند زیرا باعث اضطراب بیش از حد میشوند یا بسیار دردناکاند. فروید بعداً مدل ساختاری ذهن را که شامل نهاد (id)، من (ego) و فرامن (superego) است ارائه داد.
نهاد (id): نهاد ابتداییترین جنبهی شخصیت است که کاملاً در حیطهی ناهشیار عمل میکند. کارکردش بر اساس اصل لذت است و به دنبال ارضای آنی سائقهای زیستی است بدون توجه به دیگران یا ترس از قیود.
من (ego): من بخش عقلانی ذهن است که به تنظیم شخصیت کمک میکند. کارکردش بر اساس اصل واقعیت است و به دنبال ارضای خواستههای نهاد به روشهای واقعگرایانه و جامعهپسند است.
فرامن (superego): فرامن آمیزهای است از ارزشهای والدین و معیارهای اجتماعی که در طول زمان فرد آنها را جذب کرده است. کارکردش بر اساس اصل اخلاق است و فرد را به سوی تصمیماتی رهنمون میکند که از نظر اخلاقی درست و منصفانه هستند. اما فرامن کمالگرایانه عمل میکند و باعث میشود افراد به دنبال آرمانهای دستنایافتنی باشند. در افراد سالم، من میتواند خواستههای متعارض نهاد و فرامن را به شکلی سازنده مدیریت و سازماندهی کند. اما نظارت ضعیف من در این باره زمینه را برای بروز تعارض درونروانی مهیا میکند. تعارض درونروانی به باور فروید منجر به اضطراب و سایر مسائل روانی خواهد شد.
جنبهی مهم دیگر تلاشهای فروید نظریهی رشد روانیجنسی اوست. در این نظریه هر انسانی از پنج مرحلهی رشد شخصیت عبور میکند. این مراحل عبارتند از: دهانی، مقعدی، آلتی، نهفته و تناسلی. از دید فروید در هر مرحله انرژی جنسی بر عضوی متفاوت از بدن متمرکز میشود (مناطق شهوانی) و شخص به دنبال کسب لذت جنسی از این اعضاست. فروید مدعی بود که اگر کودک در طول هر یک از این مراحل بیش از حد یا کمتر از حد تحریک شود ممکن است در این مرحله تثبیت شود و آن را رشد نابهنجار نامید.
تکنیکهای مورد استفاده در روانکاوی چیست؟
از تکنیکهای متعددی در این روش درمانی استفاده میشود که با هدف افزایش درک و آگاهی نسبت به الگوهای رفتاری بیمار انجام میشوند. برخی از محبوبترین روشهای به کار رفته در این رویکرد عبارتند از:
تفسیر رویا
در تحلیل روانشناسی، روانکاو خوب، از تعبیر خواب برای آشکار کردن افکار ناخودآگاه استفاده میشود. فروید بر این باور بود که ایدهها و احساسات سرکوب شده از طریق خواب به سطح ذهن میرسند. با این حال، محتوای رویاها اغلب تغییر مییابد. بنابراین، روانکاو باید به بیمار کمک کند تا رویا را درک و معانی پنهان آن را کشف کند. تحلیل رویا تکنیکی که قصد برسی آن را داریم اصول تعبیر خواب نیست، بلکه صرفا طریقی که روانکاو باید هنر تعبیر خواب را در درمان روانکاوی بیمار به کار گیرد را بررسی میکند. هرکس که از تعبیر خواب به عمل روانکاوی میرسد توجه و علاقهاش را دربارهی محتوای خواب حفظ میکند و مایل میشود هر خوابی را که بیمار نقل میکند تا سرحد امکان به طور کامل تعبیر و تفسیر نماید. حتی اگر یکی از نخستین خوابهای بیمار به طور واضح، توجهی برای شروع نخستین توجیهات مناسب از آب درآید. سایر خوابهای پی در پی به قدری طولانی و مبهم ظاهر میشوند که معنی و مفهوم پنهان آن ها را نمیتوان در جلسهای کوتاه و در عرض یک روز استخراج کرد. اگر روانکاوی، کار تعبیر را در طی روزهای بعد ادامه دهد، خوابهای جدیدی در این زمینه روی خواهند کرد و در زمانی که وی بتواند نخستین خواب را تجزیه و تحلیل برساند اینان مجبورند به کناری، گذاشته شوند.
تداعی آزاد
در این تکنیک، بیمار تشویق میشود که درباره هر چیزی که آزادانه به ذهنش خطور میکند صحبت کند. گاهی روانکاو فهرستی از کلمات تصادفی را میخواند و بیمار بهسادگی با اولین تداعی رخ داده شروع به حرف زدن میکند. خاطرات سرکوب شده اغلب در طی فرایند تداعی آزاد پدیدار میشوند. در تداعی آزاد درمانجویان به طور خودجوش، افکار و احساساتشان را دقیقا به صورتی که روی میدهد و تا حدالمکان با کمترین سانسور ابراز میکنند. آنان روی تخت دراز میکشند تا ذهنشان بهتر بتواند آزادانه عمل کند، آن ها هرچیزی را که وارد ذهن میشود صرف نظر از این که اهمیت داشته باشد یا احمقانه و خجالت آور باشد بیان میکند. به تدریج اغلب درمان جویان اجازه میدهند هرچیزی بدون سانسور کردن هشیار بیان شود، این تداعیها اغلب به خاطرات و مشکلات دوران کودکی میانجامد. بنابراین بیمار و درمانگر با تکنیک تداعی آزاد در روانکاوی میتوانند مبانی پنهان و قدیمی مشکلات را کشف کنند. گاهی بیمار در پذیرش بی چون و چرای گفته های درمانگر نقش ایفا میکند و درظاهر چنین بنظر میرسد که درحال تغیر است؛ این پدیده شفای انتقالی نامیده شده است، که بصیرت و بینشی کاذب و سطحی در بیمار بوجود می آورد و باید به عنوان مقاومت با آن برخورد شود.
تفسیر
روانکاو به بیمار کمک میکند تا خاطرات و روایتهای شخصی را با جزئیات کشف کند و ضمن انجام این کار، آنها را تجزیهوتحلیل کند. درمانگر به دنبال برخی مضامین مشترک در داستانهای بیمار است. یکی از این تکنیکها، به اصطلاح “لغزش فرویدی” هنگامی رخ میدهد که بیماران هنگام مکالمه تصادفی بهطور تصادفی مورد مهمی را فاش کند. درمانگر روانکاوی تفسیری از انتخاب سهوی کلمه یا عبارت بیمار ارائه میدهد.
انتقال
بیمار احساساتی را که نسبت به شخصی در گذشته خود داشته است، به حال منتقل میکند. انتقال گاهی بین بیمار و درمانگر انجام میشود. بیمار ممکن است احساسات خاصی را نسبت به درمانگر اعمال کند که در واقع مربوط به شخصی از گذشته اوست.
روانکاوی به جای ابداع اصول انتزاعی غیر انسانی، متمایل به ارائه تفسیر به مراجع فعلی است. روانکاوی یکی از راه های موثر برای درمان افسردگی، اضطراب و وسواس است.