هوش هیجانی بالا؛ 75 مثال کاربردی و توضیحات
افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند، شانس قوی تری برای هدایت موثر خود و دیگران خواهند داشت. هوش هیجانی (EI) یا Emotional Quotient (EQ) نوعی از هوش اجتماعی است که شامل توانایی مدیریت و نظارت بر احساسات خود و دیگران، تشخیص تفاوت بین آنها و استفاده از اطلاعات برای هدایت تفکر و اعمال فرد می شود.
هوش هیجانی در برابر هوش شناختی
هوش شناختی شامل جنبه هایی مانند دانش، ادراک، کاربرد، تجزیه و تحلیل، ترکیب و ارزیابی است. عمدتاً به توانایی تفکر، استدلال و حل مسائل می پردازد و به طور سنتی در محیط های دانشگاهی ارزیابی می شود. هم هوش شناختی و هم هوش هیجانی سازگاری کلی فرد کمک می کند، ولی عملکرد آنها کاملاً متفاوت است.
هوش عاطفی نقش مهمی در موفقیت شخصی، رهبری موثر و حفظ روابط ایفا می کند، جنبه هایی که هوش شناختی ممکن است به اندازه کافی آن ها را در نظر نگیرد. در اصل، هوش هیجانی مکمل هوش شناختی است و در کنار هم درک جامعی از عملکرد یک فرد ارائه می دهد.
12 جزء هوش هیجانی
خودآگاهی
خودآگاهی عاطفی: خودآگاهی عاطفی توانایی شناسایی و درک احساسات خود است. این مستلزم شناخت انواع مختلف احساسات در درون خود و نحوه تجلی آنها است. این درک به شما امکان می دهد واکنش های عاطفی خود را نسبت به موقعیت های خاص بسنجید و نحوه تأثیرگذاری این احساسات بر رفتار شما را مدیریت کنید.
خودمدیریتی
خودکنترلی عاطفی: خودکنترلی عاطفی به حفظ کنترل بر احساساتتان اشاره دارد، نه اینکه اجازه دهید آنها واکنش های شما را هدایت کنند. این مؤلفه برای مدیریت استرس، مدیریت تحریکات، و هدایت اختلافات بدون اینکه دائماً بر اساس انگیزه کار کنید، حیاتی است. حتی در شرایط استرس زا به حفظ آرامش و رفتار حرفه ای کمک می کند.
انطباق پذیری: سازگاری عبارت است از انعطاف پذیر بودن در مدیریت تغییرات و احساسات، و تنظیم پاسخ ها و تاکتیک های خود در صورت لزوم. خواه شامل روال های جدید، شرایط تغییریافته یا پویایی های در حال تغییر باشد، سازگاری شما را با چابکی مورد نیاز برای مقابله موثر با غیرقابل پیش بینی بودن ذاتی در موقعیت های مختلف زندگی و کاری مجهز می کند.
جهت گیری پیشرفت: جهت گیری پیشرفت شامل تلاش برای رسیدن به یک استاندارد برتر یا فراتر رفتن از آن و تعیین اهداف چالش برانگیز برای پیشرفت شخصی یا حرفه ای است. برای بهبود عملکرد، انجام کارها به نحو احسن و دستیابی به نتایج موفقیت آمیز نیاز به اشتیاق مداوم دارد.
چشم انداز مثبت: دیدگاه مثبت شامل حفظ نگرش مثبت و چسبیدن به احساسات مثبت ناشی از امکانات زندگی است. این مستلزم در نظر گرفتن چالش ها به عنوان فرصت، مهار حس خوش بینی، و تبلیغ مثبت در تیم یا فرد علیرغم مشکلات است.
آگاهی اجتماعی
همدلی: همدلی توانایی درک و به اشتراک گذاشتن احساسات دیگران است. به جای اینکه فقط همدردی کنید، می توانید خود را به جای دیگران قرار دهید، که ارتباط بهتر، حل تعارض و انسجام تیمی را امکان پذیر می کند.
آگاهی سازمانی: آگاهی سازمانی شامل درک پویایی ها، شبکه ها و سیاست های درون یک سازمان است. این شامل توانایی درک جریانات عاطفی و روابط قدرت و چگونگی تجلی آنها در سازمان است.
مدیریت ارتباط
نفوذ: تأثیر به توانایی شکل دادن و تغییر نگرش یا رفتار دیگران مربوط می شود. رهبران مؤثر با دیگران به گونه ای درگیر می شوند که آنها را به سمت اهداف مشترک سوق دهد. آنها می دانند چگونه از تاکتیک های متقاعدسازی موثر استفاده کنند، شور و شوق را برانگیزند و اجماع ایجاد کنند.
هدایت و مربیگری: توانایی هدایت، حمایت و راهنمایی دیگران در جهت رشد و توسعه آنها مشخصه این مؤلفه است. این شامل شناسایی و پرورش استعدادهای بالقوه در دیگران، ارائه بازخورد سازنده و کمک به آنها برای بهبود خود است.
مدیریت تعارض: مدیریت تعارض توانایی هدایت و میانجیگری مؤثر در اختلافات برای یافتن راه حل است. این شامل درک دیدگاههای مختلف، تسهیل گفتوگوی باز و هدایت تیم به سمت راهحلی متقابل بدون آسیب رساندن به روابط است.
کار تیمی: کار گروهی توانایی کار منسجم با دیگران، حفظ روابط مثبت و کمک به اهداف جمعی است. این شامل همکاری، شناخت ارزش هر یک از اعضای تیم، و حمایت از محیطی است که تلاش جمعی را ترویج می کند.
رهبری الهام بخش: رهبری الهام بخش شامل هدایت و برانگیختن دیگران به سمت یک هدف مشترک است. رهبران خوب شور و شوق را القا می کنند، چشم انداز روشنی را تعیین می کنند و دیگران را برای دستیابی به بیش از آنچه که فکر می کردند توانمند می سازند و روحیه و بهره وری کلی تیم یا سازمان را هدایت می کنند.
هوش هیجانی در محیط کار
از آنجا که شخصیت افراد متفاوت است، داشتن هوش هیجانی در محل کار سخت است. هرکسی که تا به حال در محیط شغلی کار کرده باشد می تواند اهمیت داشتن همدلی در این فضا را تأیید کند.
در اینجا چند نمونه از نمودهای هوش هیجانی در محیط کار آورده شده است:
- افراد بدون ترس از توهین و سرزنش، عقاید خود را واضح و محترمانه بیان می کنند.
- انعطاف پذیری و خلاثیت یروز پیدا می کند.
- کارکنان وقت خارج از محل کار را با هم می گذرانند.
- آزادی و امکان خلاقیت جشن گرفته می شود.
- گوش دادن فعال در جلسات یک هنجار است.
- کارکنان در صورت نیاز گوش شنوا و دلسوزانه ای دارند، زیرا همه ما روزهای بد هم داریم.
هوش هیجانی بالا در رهبری
تصور قدیمی از رهبری این است که یک رهبر باید احساسات خود را از بین ببرد. در محیط کار امروزی، یک رهبر موثر می تواند احساسات را به گونه ای زیر نظر بگیرد و از آنها استفاده کند تا نه تنها خود بلکه اطرافیان خود را تنظیم کند و برانگیزد (مادرید، نیون، و واسکز، 2019).
باور قدیمی و ریشه دار آمریکا مبنی بر بی رحمی یک مدیرعامل یا مدیر اجرایی خوب با ظهور رهبران آگاه جایگزین شده است. رهبران جدید در صنایع مختلف از رویکردی انسان محور برای رهبری و مدیریت شرکت های خود استفاده کرده اند (کندی، کامپیس و لکلرک، 2020؛ پرسون و فون کیماکوویتز، 2010).
یک رهبر می تواند باهوش ترین (هوش شناختی) فرد در اتاق باشد، اما بدون داشتن نمره EI بالا، این رهبر ممکن است در ایجاد انگیزه در کارکنان شکست بخورد. یک رهبر با هوش هیجانی سطح بالا نه تنها می تواند انگیزه و توانمندسازی کارکنان را پیش ببرد، بلکه می تواند با تسلط بر پاسخ احساسی، تصمیم گیری های پیچیده و چالش برانگیز را هدایت کند (راوش، هس، و باسیگالوپو، 2011).
به عبارت دیگر، یک رهبر باید توانایی پردازش احساسات، برای تصمیم گیری درست را داشته باشد. این بدان معنا نیست که رهبر همیشه روحیه مثبتی باید داشته باشد. بلکه وقتی مسئله پیچیده ای ایجاد می شود، شاید لازم باشد رهبر واکنش نامطلوبی نشان دهد که در آن موفعیت لازم بوده است. نمونه ای از مواردی که ممکن است یک رهبر واکنش نامطلوب و منفی نشان دهد، وجود آزار جنسی در محل کار خود است.
رهبران به طور کلی مسئول موارد زیر هستند:
- توسعه یک احساس جمعی از اهداف و یک برنامه استراتژیک برای دستیابی به آنها
- القای دانش و درک اهمیت فعالیت ها و رفتارهای کاری به دیگران
- ایجاد و حفظ اشتیاق، اعتماد به نفس و خوش بینی و همچنین تقویت همکاری و اعتماد
- تشویق انعطاف پذیری در تصمیم گیری و پذیرش تغییر
- ایجاد و حفظ هویت عمیق تر و معنادار برای سازمان
75 مثال عملی و کاربردی از هوش هیجانی بالا
- پذیرا بودن برای بازخوردها و انتقادات بدون اینکه حالت تدافعی داشته باشید.
- تشخیص اینکه کسی ناراحت است، حتی اگر آن را به زبان نیاورده باشد.
- پرسیدن سؤالات باز برای درک دیدگاه دیگران
- توانایی تنظیم احساسات و مدیریت خلق و خوی خود (تنظیم عاطفی)
- ابراز قدردانی
- توانایی “نه” گفتن محترمانه
- پرهیز از شایعات و بدگویی نکردن از دیگران
- عذرخواهی صمیمانه در صورت اشتباه
- مدیریت استرس از طریق تکنیک هایی مانند مدیتیشن یا تنفس عمیق
- سازگار بودن با تغییر
- حل تعارضات به صورت سازنده با استفاده از مهارت های حل تعارض
- اصیل بودن و تظاهر نکردن به کسی که نیستید.
- تعیین حد و مرزهای شخصی و حرفه ای برای خود و احترام به مرزهای دیگران
- شناخت و درک تفاوت های فرهنگی و اجتماعی در بیان عواطف
- خوشحال شدن از موفقیت های دیگران بدون احساس حسادت
- مسئولیت اعمال و رفتارهای خود را بر عهده بگیرید و سرزنش نکنید.
- پرهیز از حالت تدافعی در گفتگوها
- تشخیص اینکه چه زمانی باید رهبری کنید و چه زمانی باید کسی را دنبال کنید.
- بازی تیمی و گروهی
- کمک به دیگران در دوران سختی
- خوشبین بودن حتی در هنگام سختی ها
- شناخت پویایی عاطفی در یک محیط گروهی
- انتخاب دقیق کلمات و جملات برای جلوگیری از سوء تفاهم یا آسیب دیدن کسی
- استفاده از طنز برای پراکنده کردن یک موقعیت پرتنش
- تشخیص و احترام گذاشتن به تفاوت در دیدگاه دیگران
- اجتناب از اعمال یا کلمات ناشی از احساسات منفی
- صبر داشتن
- جستجوی راه حل های متقابل در اختلافات
- توجه به نشانه های غیر کلامی
- ایجاد اعتماد در دیگران
- زمانی که احساس می کنید از نظر عاطفی تحت فشار هستید استراحت کنید.
- کنجکاو بودن در مورد اینکه چرا یک نفر احساس خاصی دارد.
- پرهیز از نتیجه گیری سریع و بدون شواهد
- ابراز احساسات بدون متهم کردن دیگران
- برقراری ارتباط عمیق با دیگران
- جستجوی بازخورد برای رشد شخصی و حرفه ای
- درک و تأمل در مورد منبع احساسات خود
- شناخت الگوها در واکنش های عاطفی و قطع الگوهای منفی
- پرهیز از قضاوت های فوری
- درخواست کمک در هنگام سختی ها
- ارزش دادن به روابط
- استفاده از شکست ها به عنوان فرصت های یادگیری
- شنونده خوبی باشید حتی اگر مخالف باشید (استفاده از مهارت های گوش دادن فعال).
- نشان دادن تواضع
- اولویت دادن به سلامت روان و خودمراقبتی
- انگیزه شخصی برای دستیابی به رشد که به عنوان ذهنیت رشد شناخته می شود.
- شناخت و کنترل محرک های عاطفی
- مهربان بودن بدون توقع
- ارائه انتقاد سازنده
- درک اینکه دیگران ممکن است دوران سختی را پشت سر بگذارند، حتی اگر آشکار نباشد.
- کینه نداشتن
- نشان دادن علاقه واقعی به دیگران
- حضور در لحظه
- توجه به رفاه عاطفی اعضای تیم
- ارائه پشتیبانی بدون تصدی مسئولیت
- شناخت نقاط قوت در دیگران و استفاده از آنها
- در مورد احساسات دیگران فرضیه نسازید.
- حفظ نگرش مثبت حتی در صورت مواجهه با منفی سختی ها
- تشویق ارتباط باز (اعم از ارتباط کلامی و غیرکلامی)
- نشان دادن آسیب پذیری در صورت لزوم
- درخواست توضیح به جای حدس ردن
- تشخیص اینکه چه زمانی باید احساسات خود را به دیگران منتقل کرد.
- برای کار موثر، احساسات شخصی را کنار بگذارید.
- ارزش گذاری برای فرآیند، نه فقط برای نتیجه
- صرف زمان برای درک علت اصلی درگیری ها
- تشخیص زمان عقب نشینی و استراحت
- به دنبال رشد و توسعه مداوم مهارت های هوش هیجانی
- به تأخیر انداختن واکنش برای اینکه به خودتان زمان بدهید تا منطقی فکر کنید و پاسخ دهید.
- درک اینکه احساسات حالتی موقتی هستند و دائمی نیستند.
- فعالانه به دنبال پر کردن شکاف در ارتباطات و تفاهم است.
- کمک به همسالان و همکاران برای هدایت احساسات خود در موقعیت های چالش برانگیز
- استفاده از همدلی و شفقت برای هدایت مکالمات دشوار، به ویژه با کسانی که دیدگاه های مخالف دارند.
- تشخیص و تأیید احساسات دیگران، حتی اگر با آنها موافق نباشید.
- تغییر جهت دادن مکالمات منفی به سمت موضوعی مثبت یا خنثی تر
- خود اندیشی و از خود بپرسید: “چرا من چنین واکنشی نشان دادم؟”
5 مثال هوش هیجانی از فیلم ها
نمونه های فراوانی از هوش هیجانی در فیلم ها وجود دارد. در اینجا چند مثال خاص و زمینه های هوش هیجانی در چندین ژانر ارائه شده است. وقتی یک فیلم می تواند احساسات را برانگیزد بسیار قدرتمند است، اما همچنین شما را مجبور می کند فکر کنید که مدیریت این احساسات در زندگی واقعی چگونه است.
1. انیمیشن inside out
این شاهکار پیکسار نمایشی باورنکردنی از هوش هیجانی است. شخصیت های رنگارنگ همه نشان دهنده احساسات اصلی یک دختر جوان است که در دوران سختی از زندگی خود به سر می برد. اصلی ترین محتوای احساسی در این فیلم می تواند درس کاملی در آموزش هوش هیجانی باشد. احساسات مهم هستند و خوب نیست گاهی اوقات خوب نباشیم. کودکانی که می دانند احساسات به دلایلی وجود دارند، مقدمه ای عالی برای یادگیری نحوه مدیریت خود است.
2. در پی شادی (In search of happiness)
این فیلم بر اساس یک داستان واقعی است و نمونه های درخشانی از هوش هیجانی را به نمایش می گذارد. شخصیت ها در کل فیلم خودمدیریت، تعهد، همدلی، مهارت های اجتماعی و ایجاد روابط را نشان می دهند. توانایی شخصیت اصلی در غلبه بر شرایط بسیار وخیم پشتکار باورنکردنی را نشان می دهد.
همچنین نمونه هایی از هوش هیجانی پایین در فیلم وجود داشت. عدم همدلی شریک زندگی وقتی همسرش آنها را برای مراقبت از خود ترک کرد، نمونه بارز آن است. چندین انفجار و خشم قابل درک بود، اما نمونه های خوبی از زمانی که احساسات بر کسی که در بحران است غلبه می کند.
3. E.T
این کلاسیک آمریکایی همدلی، مدیریت روابط، مهارت های اجتماعی، ارتباطات و همکاری را در طول پوشش درخشان خود از تعامل با یک بیگانه دوست داشتنی نشان می دهد.
الیوت جوان در قلمرو پس از طلاق بچه ای حرکت می کند که سعی می کند راه خود را در مدرسه راهنمایی پیدا کند. تعامل خانواده ثروتمند و همکاری دوستانه ای که در طول تعامل غیر منتظره و استرس زا با افراد شرور دولتی ایجاد می شود، رهبری هوش هیجانی در عمل است.
4. room
این فیلم شگفت انگیز تاب آوری، همدلی و خودمدیریتی را به تصویر می کشد. شخصیت اصلی با مدیریت واکنش های احساسی خود نسبت به موقعیت هولناکی که هر دو در آن قرار دارند، محیطی امن برای فرزندانش ایجاد می کند. مادر خودآگاه بود و می توانست از پسرش محافظت کند در حالی که می توانست در شرایط غیرممکن استقامت کند.
5. birdman
در سراسر این فیلم، خودآگاهی یک مثال ثابت است. شخصیت اصلی سطوح بسیار پایینی از خودآگاهی را در طول سفر خود برای به دست آوردن شکوه سابق خود نشان می دهد. رشد شخصی از بستر خودآگاهی ناشی می شود و بدون آن، پرورش هوش هیجانی غیرممکن است.
نمونه های کلی از EQ پایین
هنگامی که شخصی معیارهای پایین EQ را نشان می دهد، روش های زیادی وجود دارد که می تواند از نظر رفتاری قابل مشاهده باشد. در اینجا چند نمونه از آنچه در حالت کار با سطوح پایین EQ به نظر می رسد آورده شده است.
- یک فرد با EQ پایین احتمالاً طغیان های احساسی خواهد داشت، معمولاً متناسب با وضعیت موجود.
- افرادی که EQ پایین دارند در گوش دادن به دیگران مشکل دارند.
- بحث کردن یکی دیگر از رفتارهایی است که از شخصی با EQ پایین است.
- یکی دیگر از علائم پایین بودن EQ سرزنش دیگران است.
- مثال دیگر این است که باور کنیم دیگران بیش از حد حساس هستند زیرا فرد دارای EQ نمی تواند احساس دیگران را درک کند.
- مشکل در حفظ دوستی و سایر روابط با دیگران نشانه دیگری از هوش هیجانی پایین است.
- سنگ اندازی یا امتناع از دیدن دیدگاه های دیگران، مثال دیگری است.
نکته پایانی
افزایش هوش هیجانی در هر شرایطی سطح درک و عملکرد انسان را عمیق تر می کند. بهبود همدلی، مهارتهای اجتماعی، خودآگاهی، انگیزه و خودنظم دهی به همه کمک خواهد کرد. باهوش بودن بسیار عالی است، اما دانستن نحوه استفاده از این هوش حتی موثرتر است.
این واقعیت که می توان این توانایی ها را پرورش داد و گسترش داد، یک مفهوم هیجان انگیز است. فرهنگی که افراد بیشتری از هوش هیجانی بالایی برخوردار باشد، خشونت و اختلال عملکرد کمتری را شاهد خواهد بود. این فرهنگ در عوض شاهد سطوح بالاتری از همکاری و ارتباط انسانی است. فرهنگ EI بالا قادر به حل تعارضات و برقراری ارتباط بین انسان ها خواهد بود.
تلاش برای افزایش این توانایی ها باید بخش اساسی هر سازمان و خانواده باشد. احساسات نباید نادیده گرفته شوند، بلکه باید به عنوان سیگنال هایی برای پاسخ و رفتار مناسب آموزش داده شوند. اگر فرهنگي احساسات را نه به عنوان دلپذير، بلكه به عنوان اطلاعاتي براي تصميم گيري بهتر، پذيرفت، امكاناتي را در نظر بگيريد.
منابع
- Bar-On, R., Handley, R., & Fund, S. (2013). The impact of emotional intelligence on performance. In Linking emotional intelligence and performance at work (pp. 3-20). Psychology Press.
- Batool, B. F. (2013). Emotional intelligence and effective leadership. Journal of business studies quarterly, 4(3), 84.
- Boyatzis, R. E., Good, D., & Massa, R. (2012). Emotional, social, and cognitive intelligence and personality as predictors of sales leadership performance. Journal of Leadership & Organizational Studies, 19(2), 191-201. doi: https://doi.org/10.1177/1548051811435793
- Brody, N. (2004). What cognitive intelligence is and what emotional intelligence is not. Psychological Inquiry, 15(3), 234-238.
- Caruso, D. R., Bienn, B., & Kornacki, S. A. (2013). Emotional intelligence in the workplace. In Emotional intelligence in everyday life (pp. 187-205). Psychology Press.
- Di Fabio, A., & Kenny, M. E. (2016). Promoting well-being: The contribution of emotional intelligence. Frontiers in psychology, 1182.
- Goleman, D., & Boyatzis, R. (2017). Emotional intelligence has 12 elements. Which do you need to work on. Harvard Business Review, 84(2), 1-5.
- Livesey, P. V. (2017). Goleman-Boyatzis model of emotional intelligence for dealing with problems in project management. Construction Economics and Building, 17(1), 20-45.
- Mayer, J. D. (2013). A new field guide to emotional intelligence. In Ciarrochi, J., Forgas, J. P., & Mayer, J. D. (Eds.). Emotional intelligence in everyday life. Psychology press.
- Nguyen, N. N., Nham, P. T., & Takahashi, Y. (2019). Relationship between ability-based emotional intelligence, cognitive intelligence, and job performance. Sustainability, 11(8), 2299.
- Schneider, T. R., Lyons, J. B., & Khazon, S. (2013). Emotional intelligence and resilience. Personality and Individual Differences, 55(8), 909-914.
- Serrat, O., & Serrat, O. (2017). Understanding and developing emotional intelligence. Knowledge solutions: Tools, methods, and approaches to drive organizational performance, 329-339.