اشتراک گذاری
Share on facebook
Share on google
Share on twitter
Share on email
برای این که دقیقا منظور ما از قدرت های ذهنی را متوجه شوید به این داستان کوتاه توجه کنید که در سال ۲۰۱۶ در ویرجینیا اتفاق افتاده است:
دو روز پس از عید پاک در سال ۲۰۱۶، شارلوت هفلمیر ۱۹ ساله برای تعطیلات از دانشگاهش در وین به ویرجینیا نزد خانوادهاش بازگشته بود. شارلوت هنگامی که برای سر زدن به پدرش که زیر وانت عظیم الجثه خود کار می کرد رفت؛ دید که آتش سوزی نسبتا شدیدی در زیر وانت رخ داده و آتش یکی از لاستیکها را در بر گرفته است. بدتر از آن، جکی که وانت را نگه داشته بود، خراب شده بود و پدرش را گیر انداخته بود.
در کمال تعجب این نوجوان کوچک جثه گلگیر وانت را گرفت و آن را از روی زمین بلند کرد! شارلوت تقریباً پدرش را آزاد کرد و سپس سوار وانت شد و آن را از خانه دور کرد. بعد از این که تا حد زیادی از خانه دور شد یک شلنگ آب پیدا کرد و آتش را خاموش کرد.
این شاهکار شگفت انگیز شارلوت، یعنی بلند کردن وانتی با وزن چندین برابر خودش، نمونه ای از “قدرت هیستریک” است. قدرت هیستریک به طور خلاصه حالتیست که در آن افراد با تواناییهای جسمی معمولی به طور لحظهای در موارد اضطراریِ مرگ و زندگی، قدرت فوق العادهای از خود نشان میدهند!
در قسمت اول از مقاله عملکرد عجیب مغز و قدرت های ذهنی و فوق بشری از چگونگی استفاده بهینه و بازدهی بالاتر مغز صحبت کردیم. در قسمت اول با مفهوم قدرت ذهن و در قسمت دوم با دو راهکار مهم و کاربردی برای استفاده از قدرت های ذهنی آشنا شدیم. در قسمت سوم از این نوشته به بررسی دو راهکار ویژه دیگر برای پرورش ذهن و افزایش قدرت های ذهنی می پردازیم. با ذهن آرا همراه باشید!
کلیدهای خود را گم می کنید. لنگه جورابتان را پیدا نمی کنید. محل دقیق کارت اعتباریتان را به خاطر نمی آورید. چه اتفاقی افتاده است؟
شما معمولا لوازمتان را گم نمی کنید. در واقع آنها را در یک مکان خاص قرار میدهید، سپس آن مکان را فراموش میکنید. اما حالا تصور کنید که در یک جهان کوانتومی ساکن هستید. در یک جهان کوانتومی اجسام میتوانند همزمان چندین مکان را اشغال کنند. این یعنی میتوانید همزمان کلیدهای خود را در مکان های مختلف قرار دهید. در این صورت برای بازیابی آنها فقط به یکی از آن مکان ها نیاز دارید.
بیایید این تشبیه را ساده کنیم. خب حقیقت این است که ما نمی توانیم چندین مکان مختلف را در جهان اشغال کنیم. اما به می توانیم با رمزگذاری خاطرات در هر دو قسمت کلامی و بصری مغز، شرایط جهان کوانتومی را در ذهن خود ایجاد کنیم. حالا چه طور؟! به این مثال توجه کنید:
فرض کنید می خواهید لیستی از کلمات غیر مرتبط: شانه، تخم مرغ، آچار، کاهو، کلید، بالشت، شامپو و فنجان را به خاطر بسپارید. برای به خاطر سپردن این چند مورد دو راه دارید:
ایده این است که یک توالی کلامی ناآشنا را به ترکیب آشنا پیوند دهید. مثلا به هم زدن تخم مرغ شکسته شده با شانه فکر کنید. به استفاده از آچار به جای کلید در قفل در فکر کنید. به بالشتی فکر کنید که فنجان چای روی آن ریخته است و باید با شامپو آن را بشورید. میبینید؟ به همین سادگی میتوانید این کلمات را به هم متصل کنید و داستانشان را به خاطر بسپارید. با این کار نه تنها این کلمات غیر مرتبط را به تصویر تبدیل می کنید بلکه زمینه را برای افزایش بهره وری و استفاده از قدرت های ذهنی فراهم میکنید.
فراموش نکنید که با استفاده بیشتر از نورونها ظرفیت حافظه را افزایش نمیدهید؛ بلکه در صورتی که کارهای جدید با ذهنتان بکنید ظرفیت و قدرت های ذهنی افزایش میدهید. به جای تلاش برای حفظ کردن های همیشگی، راههای جدید را امتحان کنید و قسمتهای جدید مغزتان را به کار بگیرید!
در یک پایان نامه دکتری در سال ۲۰۱۷ تحت عنوان “در باب مزایای حافظه تصویری”، دکتر جفری وامس در دانشگاه واترلو، نشان داد که وقتی از افراد بخواهید کلمات ارائه شده را به تصویر بکشند، حافظهشان بهتر عمل میکند. استفاده از حافظه تصویری نه تنها با استفاده از نورون های بینایی برای ذخیره اطلاعات جدید باعث افزایش قدرت های ذهنی میشود بلکه با استفاده از سلول های عصبی در قشر حرکتی که منشأ دستورات ترسیمیست، حافظه را نیز بهبود میبخشد.
درست است که زندگی ماشینی امروز خیلی از کارها را برای ما آسانتر کرده و هر روز وسایل و اختراعات جدیدی به بازار میآیند تا دخالت انسان را به حداقل برسانند؛ اما با وجود تمام مزایایی که این لوازم برای ما دارند میتوانند در عین حال برای قدرت های ذهنی ما مضر باشند!
در راهکار قبلی از تصویر سازی و بهره گیری از حافظه تصویری صحبت کردیم. درست همانطور که ایجاد حس تازگی از طریق کنار هم قرار دادن تصاویر به رمزگذاری خاطرات و به خاطر آوردنشان کمک می کند، کنار هم قرار دادن لوازم و به کار گیری از آنها به جای لوازم پیچیده و حرفهای در هر گوشه زندگی، هر چقدر هم که به ظاهر پیش پا افتاده باشد، میتواند خلاقیت و قدرت های ذهنی را تقویت کند.
بسیاری از دانشمندان علوم شناختی استدلال می كنند كه “خلاقیت روزمره” به سادگی تعریف شده است و خیلی وقتها آن را نادیده میگیریم.
به مثالهای زیر توجه کنید تا منظور ما را از خلاقیت در زندگی روزمره متوجه شوید:
بسیاری از مردم انتظار دارند که تصوری بسیار فنی و عمقی از چگونگی کارکرد امور داشته باشند و این معمولاً مانع حل مشکلاتشان از راه خلاقیت و راههای تازه میشود. این ثبات عملکردی، ذهن ما را نسبت به امتحان کردن راههای خلاقانه کور می کند. ساکت کردن قسمتهایی از مغز که میدانند ترکیب مته و قیچی، استفاده از یک برگه کاغذ یا کارتن و قابلمه آب گرم چه کاری باید انجام دهند، به مرور ذهنتان را کوچک میکند.