همدلی چیست؟ چگونه احساسات دیگران را درک کنیم؟
چگونه احساسات دیگران را احساس کنیم و به آن ها پاسخ دهیم؟ همدلی به شما کمک می کند تا اتفاقات را از دیدگاه شخص دیگری ببینید، با احساسات آن ها همدردی کنید و روابط قوی تری ایجاد کنید. در محل کار، مدرسه و زندگی شخصی. در اینجا نحوه همدلی را برای شما توضیح می دهیم.
همدلی یا همراهی چیست؟
همراهی و همدل شدن توانایی دیدن چیزها از دیدگاه دیگران و احساس احساسات آن ها است. قرار دادن خود به جای دیگران ممکن است باعث شود با دلسوزی رفتار کنید و هر کاری که می توانید برای بهبود وضعیت او انجام دهید. با انجام این کار، می توانید ناراحتی فرد مقابل و همچنین ناراحتی خود را کاهش دهید.
تصور کنید به خانه می آیید و متوجه می شوید که همسر یا شریک زندگی تان بیمار است. حتی اگر روز خوبی را سپری می کردید، ناگهان ناراحتی آن ها را احساس می کردید و به نیازهای آن ها توجه می کردید. اگر دوستی از رفتار رئیس با او عصبانی است، احتمالاً احساس ناامیدی او را با او در میان میگذارید. شاید نتوانید مشکل آن ها را حل کنید، اما می توانید درک کنید که آن ها باید احساسات خود را تخلیه کنند.
همدردی فقط در مورد سختی ها نیست. وقتی فرزندتان در مورد چیزی هیجان زده می شود، شادی او را احساس می کنید. وقتی دوست شما به یک شوخی می خندد، شما سرگرمی او را تجربه می کنید. همدردی به شما این امکان را می دهد که روابط خود را با افکار و احساسات دوستان و عزیزانتان عمیق تر کنید و آن ها با شما ارتباط برقرار می کنند. این موضوع می تواند به افرادی که نمی شناسید نیز تعمیم یابد. برای مثال، اگر فردی را دیدید که در یک مهمانی تنها نشسته است، ممکن است با تنهایی او همدردی کنید و با او گپ بزنید. اگر تصاویری از افراد دیگری را دیدید که در آن سوی دنیا رنج میبرند، ممکن است برای کمک به کاهش رنج آن ها منابعی را اهدا کنید. از طرف دیگر، وقتی می بینید که یک جمعیت تلویزیونی از خوشحالی غرش می کنند، ممکن است احساس کنید روحیه شما بالا می رود. لذت آن ها تبدیل به لذت شما می شود.
تفاوت همدلی و همدردی
در حالی که این دو کلمه اغلب به جای یکدیگر استفاده می شوند، بین همدردی و همدلی تفاوت وجود دارد. بر خلاف همدلی، همدردی شامل به اشتراک گذاشتن احساسات دیگری نیست. وقتی دلسوز هستید، به مشکل یا بدبختی آن شخص اهمیت می دهید و برای رنج او متاسف هستید، اما درد او را به طور کامل احساس نمی کنید.
وقتی دوستی سوگواری را تجربه میکند، برای مثال، اگر شما همدردی هستید، میفهمید که چرا احساس غمگینی و غمگینی میکند، و برای از دست دادن خود متاسف هستید. با این حال، اگر همدل باشید، میتوانید غم و اندوهی را که آن ها میگذرانند نیز احساس کنید. همدردی بیشتر یک احساس ترحم برای فرد است، در حالی که همدلی بیشتر احساس ترحم برای آن ها است.
عناصر همدل بودن
محققان تمایل دارند حداقل دو مؤلفه همدل بودن را تشخیص دهند: عاطفی و شناختی.
همراهی عاطفی (یا احساسی) توانایی احساس آنچه دیگران احساس می کنند است. اگر همسرتان استرس دارد و غمگین است، ممکن است این احساسات را منعکس کنید. اگر دوستی شاداب و خوش بین باشد، ممکن است خود را در حال پوزخند ببینید زیرا شادی او مسری به نظر می رسد.
همدلی شناختی توانایی شناخت و درک وضعیت روانی فرد دیگر است. این به شما بینشی نسبت به دیدگاه و احساسات طرف مقابل می دهد. اگر متوجه شدید که همسرتان عصبانی است، میتوانید پیشبینی کنید که شوخی شما به خوبی پیش نمیرود. اگر بتوانید بگویید که دوستتان احساس درماندگی می کند، از طغیان ناگهانی او تعجب نخواهید کرد.
تفاوت های همدلی بین جنسیت ها
تحقیقات نشان می دهد که زنان با شنیدن درد و رنج دیگران بیشتر احساس غمگینی می کنند. این با نتایج یک مطالعه اخیر تصویربرداری رزونانس مغناطیسی عملکردی (fMRI) مطابقت دارد که نشان داد مغز زنان نسبت به احساس درد دیگران پذیرای بیشتری به نظر می رسد. با این حال، این مطالعه هیچ تفاوتی بین جنسیت ها در همدلی شناختی نشان نداد.
چرا همراهی مهم است؟
همراهی نقش مهمی در زندگی شما دارد. اول، می تواند پیوندهای شما را با افرادی که با آن ها تعامل دارید تقویت کند. همانطور که سعی می کنید دیگران را درک کنید، همچنین باعث می شوید که آن ها احساس کنند شنیده شده و درک می شوند. در این صورت احتمال بیشتری وجود دارد که وقت بگذارند و با شما همدردی کنند. این رابطه شما را عمیق تر می کند و آن احساس ارتباطی را که همه ما آرزوی آن را داریم ترویج می کند.
علل عدم همدلی چیست؟
در برخی شرایط، احساس همراهی کم طبیعی است. ممکن است برای همراهی با کسی که شما را مورد آزار و اذیت قرار داده یا با عزیزانتان بدرفتاری کرده است مشکل داشته باشید. این فقط می تواند عدم همدلی موقعیتی باشد و نشان دهنده میزان همراهی شما با مردم به طور کلی نباشد.
برخی تجربیات ممکن است همراهی شما را کاهش دهد. به عنوان مثال، برخی از تحقیقات نشان می دهد که همدلی می تواند با گذراندن دوره آموزشی دانشجویان پزشکی کاهش یابد. این ممکن است به دلیل فرسودگی شغلی باشد، زیرا دانشجویان پزشکی با بار کاری استرس زا و افزایش مسئولیت ها دست و پنجه نرم می کنند. دانشجویان پزشکی همچنین ممکن است از جدایی عاطفی برای محافظت از خود در برابر پریشانی روانی در حین کار یا حفظ حرفه ای بودن هنگام برخورد با بیماران استفاده کنند.
کاربرد همراهی در زندگی و روابط
زمانی که فردی در اطراف ما دچار مشکلی می گردد و یا با مصیبتی مواجه می شود، علاقمند است تا با او همراه شود. این کار به او احساس خوبی می دهد و کمک می کند تا راحت تر با مشکل پیش آمده کنار بیاید. این موضوع قطعا برای همه ما پیش آمده که علاقمند باشیم تا با کسی همدلی کنیم و از این راه بخواهیم احساسات و عواطف او را درک کنیم. اما باید اصول همدلی کردن را بدانیم و آن را با همدردی اشتباه نگیریم. همراهی کردن در زندگی و روابط ما فواید بسیار زیادی دارد که از جمله آن می توان به موارد زیر اشاره نمود:
- ارتباطات بین فردی افراد را تقویت می کند.
- باعث می شود تا ما در قبال دیگران مسئولیت پذیری بیشتری داشته باشیم.
- احترام و اعتماد متقابل را در میان افراد افزایش می دهد.
- به دیگران کمک می کند تا کمتر احساس تنهایی یا رها شدگی بکنند و دریابند که در میان مردم مورد علاقه و حمایت اجتماعی هستند.
- به شخصی باعث می شود تا اضطراب او کاهش پیدا نموده و افسردگی از او دور شود.
انواع همدلی
همدل شدن در شرایط و بسترهای متفاوت به شکلهای متفاوتی بروز پیدا میکند. در اینجا شش نوع از انواع همدلی را به شما معرفی میکنیم؛ شناخت انواع همدلی به شما کمک میکند تا در شرایط گوناگون نسبت به کاربرد هریک از این موارد آگاه باشید و این مهارت را به کار ببرید:
۱. همدلی شناختی
نخستین و سادهترین نوع همدل شدن، نوع شناختی است. این نوع همدلی از درک و فهمیدن نیازها، مشکلات و مسائل دیگران حاصل میشود؛ بهعنوان مثال، در فرایند کوچینگ، یک کوچ با گوش دادن به مراجع تلاش میکند او را درک کند و با او همراهی کند تا بتواند به مراجع کمک کرده تا بهترین راهحل ممکن را برای مشکلش پیدا کند.
۲. همدلی هیجانی
نوع دوم همدل شدن، همدلی هیجانی یا احساسی است. این نوع از همدلی به همدردی شباهت بیشتری دارد. منظور از همدلی احساسی، ابراز همدردی و همراهی با طرف مقابل در موقعیتهایی است که او احساسات قوی و شدیدی دارد.
بهعنوان مثال، بعضی مواقع یک کوچ با مراجعی روبهرو میشود که احساسات و استرس شدیدی در مواجهه با چالشهای زندگی خود دارد. در این شرایط کوچ وادار میشود تا علاوه بر اینکه در درون خود مراجع را درک میکند، این درک را به زبان نیز بیاورد و به نوعی با مراجع همدردی کند تا او آرامتر شود و بتواند احساس خود را مدیریت کند.
۳. همدلی عینی
همانطورکه از ابتدای این مقاله گقتیم، همدل شدن از جنس یک درک درونی است و الزاماً با ارائه راهکار همراه نیست. با این وجود در بعضی از شرایط ارائه یک توصیه کلی جهت القای حس همدل شدن به مخاطب لازم است. در این شرایط از همراهی عینی استفاده میشود. این نوع از همدلی حاصل درک کردن و فهمیدن وضعیت زندگی طرف مقابل و همراهی با او در مسیر رسیدن به این هدف است.
بهعنوان مثال، یک کوچ در جلسات کوچینگ ممکن است بعد از گوش کردن به صحبتهای مراجع خود بفهمد که مراجع سعی میکند به پتانسیلهای درونی خود درزمینه شغل خودش اشاره کند. در این شرایط کوچ میتواند برای اینکه در مراجع حس درک شدن را ایجاد کند، روی توانمندیهای او صحه بگذارد و توصیه کند که با استفاده از این پتانسیلها و قابلیتهای درونی خود، پیشرفت شغلی خود را ادامه دار کند.
۴. همدلی رسانهای
هم دل شدن رسانهای به این موضوع اشاره میکند که شما میتوانید با مطالعه یا تماشای محتواهای متفاوت، مانند فیلم، کتاب، موسیقی و… با افکار و احساسات گروهی از افراد همدلی کنید؛ بهعنوان مثال، یک کوچ میتواند با مطالعه مقالات و کتابهای مرتبط با نیاز مراجع خود، بهتر با نیازها و تجربیات او همدلی کند و بهتر او را به سمت کشف راهحلهای کاربردی هدایت کند.
۵. همدلی اجتماعی
جالب است بدانید که کاربرد همدل شدن به جلسات و روابط میان دو فرد منتهی نمیشود؛ بلکه میتوان از این مهارت برای بهبود نتایج در جلسات جمعی نیز استفاده کرد. منظور از همدلی اجتماعی، همدل شدن با گروهها و جوامعی است که با هدف کمک به محله، شهر یا کشور خود فعالیت میکنند.
بهعنوان مثال، یک کوچ میتواند در این جلسات با رویکرد همدلانه نسبت به جوامع و افرادی که در جلسه حاضر نیستند، تصمیمات جلسه را به سمتی هدایت کند که به بهبود شرایط و کیفیت زندگی این افراد منجر شود.
۶. همدلی مدیریتی
ششمین و آخرین نوع، همدل شدن مدیریتی است. این نوع از همراهی به روابط میان مدیر و کارمندان یک سازمان اشاره دارد؛ بهعنوان مثال، یک کوچ میتواند در جلسات خود با مدیر سازمان به او کمک کند تا همدلی سازمانی را یاد بگیرد؛ یعنی بتواند شرایط و نیازهای کارکنان را درک و با استفاده از این درک، تصمیمات بهتری را بگیرد.
سطوح مختلف هم دل شدن
همدل شدن را میتوانیم در چهار سطح بررسی کنیم:
همدل شدن صفر
در این سطح شاهد کمترین میزان همدلی هستیم. همدل شدن صفر زمانی اتفاق میافتد که شما در حین گوش دادن به فرد مقابل کمترین میزان توجه را به او دارید. بهعنوان مثال ممکن است توجه شما بیشتر روی صفحه تلفن همراه باشد یا برنامهای که در تلویزیون پخش میشود تا توجه به درک نیاز و مشکل فرد مقابل.
همدل شدن بخشی
در این سطح از همدلی شما تنها به بخشی از سخنان و احساسات طرف مقابل پاسخ میدهید؛ نه به همه آنها. بهعنوان مثال، فرد مقابل شما تعداد زیادی از مسائل و چالشهای خود را در ارتباط با یک موضوع بیان میکند؛ اما شما فقط به دو یا سه مورد آنها توجه و اشاره میکنید. طبیعتاً مخاطب شما حس میکند که شما تمام چالشهای او را درک نکردهاید و تمرکز کافی روی صحبتهای او نداشتهاید.
همدل شدن کامل
در این سطح از همدلی شما به تمام پیامهای کلامی و غیرکلامی مخاطب خود دقت میکنید و به همه آنها پاسخ میدهید. در این شرایط، او نیز حس میکند که شما توجه کامل به چالشهایش داشتهاید.
همدل شدن پیشرفته
بالاترین سطح همدل شدن، نوع پیشرفته آن است. در این سطح از همدلی شما نه تنها به تمام پیامهای فرد مقابل توجه میکنید؛ بلکه ریشه و علت چالشهای او را نیز حدس میزنید. بهعنوان مثال، وقتی فرد مقابل از اینکه دیشب سرماخورده صحبت میکند، به او میگویید: «حس میکنم دیشب که سرما خوردی، شب سختی هم داشتی و از نظر احساسی تحت فشار بودی، درسته؟»
این سطح، بیشترین حس همدل شدن را در مخاطب شما ایجاد میکند و این حس را به او منقل میکند که شما توجه کامل به چالشهای او دارید و شرایط او واقعاً برای شما مهم است
چطور همدلی کنیم؟ (راه های تقویت مهارت همدل شدن)
همانطورکه گفتیم، همدلی یک مهارت است و شما میتوانید با تمرین و تجربه این مهارت را در خودتان ایجاد و تقویت کنید. در اینجا به دوازده مورد از نکات مهم و کاربردی در همدل شدن با دیگران اشاره میکنیم. توجه دائم به این نکات به شما کمک میکند تا رفته رفته مهارت همدلی را در ارتباطات خودتان پررنگتر کنید:
- با دقت به صحبتهای طرف مقابل گوش کنید. برای این کار مهارت گوش دادن را در خودتان تقویت کنید. این کار به او این اطمینان را میدهد که شما به چالش و مسئله او توجه میکنید.
- علاوه بر گفتار، به زبان بدن و انواع دیگر ارتباطات غیر کلامی فرد مقابل نیز دقت و سعی کنید پیام هریک از این عوامل را درک کنید.
- تلاش کنید نیاز اساسی طرف مقابل را کشف کنید؛ همدل شدن با یک نفر ممکن نیست؛ مگر اینکه نیاز و چالش اصلی او را درک کنید.
- میتوانید با پرسیدن بعضی از سوالات کاربردی، بهتر به شرایط و نیاز افراد پی ببرید و همدل شدن خود را با آنها عمیقتر کنید.
- خود را بهجای دیگری تصور کنید، این تمرین بیش از هر کار دیگری میتواند احساس همدل شدن را در شما تقویت کند.
- در مواقعی که فرد مقابل استرس و یا احساسات شدیدی را تجربه میکند میتوانید از ابراز همدردی استفاده کنید تا او بتواند احساس خود را مدیریت کند.
- زبان بدن همراهی را رعایت کنید. زبان بدن شما میتواند نشاندهنده همراهی شما با دیگران باشد. بهعنوان مثال، نگاه کردن به چشم مشتری در طول صحبت، لبخند زدن و نشان دادن علاقه به مشکلات و نیازهای او میتواند نشاندهنده همدلی شما باشد.
- برای همدل شدن از زبان و ادبیات مثبت استفاده کنید؛ این کار به افزایش آرامش و اعتماد به نفس فرد مقابل منجر میشود.
- توجه به نکات مشترک و شباهتهای میان خودتان و افراد دیگر بهجای تمرکز بر تفاوتهایتان میتواند همراهی میان شما را عمیقتر کند.
- ممکن است شما دچار بعضی از جهتگیریهای شخصی باشید که روی همدل شدن شما با دیگری تاثیر منفی میگذارد. این جهتگیریها را بشناسید تا بتوانید میزان همراهی خود با دیگران را افزایش دهید.
- برای عمیقتر شدن میزان همراهی خود با دیگران، میتوانید مشغول به تجربیات جدیدی شوید که به شما بینش بهتری از شرایط و احساس طرف مقابل میبخشد.
- تمرین و تمرکز را جدی بگیرید؛ فراموش نکنید که همدل شدن یک مهارت است و تنها با تمرین و تمرکز مداوم اصول بالا ایجاد و تقویت میشود. لازم به ذکر است که همدلی یک فرایند است که در ارتباط با سایر افراد شکل میگیرد؛ بنابراین بهتر است استفاده از این نکات را در ارتباط روزانه خود با افراد شروع کنید و رفتهرفته شاهد افزایش توانمندی خود در این زمینه باشید.