درمان احساس پوچی ناشی از افسردگی
اگر احساس پوچی و تنهایی میکنید، شما تنها نیستید. همه ما در زندگی خودمون چالش هایی داریم مثل از دست دادن یک عزیز،درگیری با زندگی پر تنش، درگیری با مواد مخدر،نتیجه نگرفتن از یک امتحان مهم و… . این چالش ها ما رو بر اساس شخصیت ها و افکارمون تحت تاثیر قرار می دهد.
احساس پوچی میتواند به راحتترین شکل ممکن کیفیت زندگی را کاهش دهد و ما را با حجمی از احساسات ناخوشایند، تنهایی و افسردگی و حتی خودکشی روبهرو کند. شناخت این پوچی و تلاش برای ریشهیابی آن اولین و بهترین قدم در این مسیر است که در حل مسائل مشکلات اهمیت دارد.
برای بیان درمان احساس پوچی و افسردگی ناشی از آن بهتره اول به صورت کافی و خلاصه در موردش حرف بزنیم. پوچی احساسی است که شما را برای انجام هر کاری به عقب هدایت میکند و پوچی همان گرفتن انرژی برای رسیدن به هدف یا حتی از بین بردن هدف شخص به صورت کامل و زمانی که فرد احساس می کند در دریای از استرس و نگرانی و غم غرق شده است.
درمان احساس پوچی؛ وقتی زندگی بیمعنا به نظر میرسد
این احساس پوچی در زندگی ممکن است به دلایل مختلفی شکل بگیرد. گاهی اوقات، این احساس همراه با بیانگیزگی، بهصورت موقتی و کوتاهمدت ظاهر میشود که در بسیاری از مواقع طبیعی است. اما در مواردی دیگر، این حالت افراد را برای مدت طولانی درگیر میکند و حتی نظم و تعادل زندگی آنها را برهم میزند. در این مواقع، درمان احساس پوچی به یک ضرورت تبدیل میشود.
اما احساس پوچی چیست و چگونه باید با آن مقابله کرد؟
گاهی این حس سنگین درست در سینهتان جا خوش میکند، بیآنکه دلیل روشنی داشته باشد. ممکن است از خود بپرسید: آیا این غم است؟ افسردگی؟ کسالت؟ یا شاید ترکیبی از همه اینها؟ برای بسیاری از ما، این تجربه نامشخص اما دردناک، با نام «احساس پوچی» شناخته میشود.
تجربه این حس، اگرچه رایج است، اما نباید نادیده گرفته شود. مهم نیست آن را چگونه تعریف میکنید؛ آنچه اهمیت دارد، شناخت این احساس و یافتن راهی برای درمان احساس پوچی است.
فرایند شناخت دلایل پنهان این احساس ممکن است ساده نباشد، اما قابل انجام است. و همین شناخت، اولین قدم مهم برای آغاز درمان است.
در برخی افراد، احساس پوچی تنها چند روز دوام میآورد و سپس خودبهخود محو میشود. اما در شرایطی که این حالت برای بیش از دو هفته باقی بماند، بهتر است با دیدی جدیتر به آن نگاه کنیم.
درمان احساس پوچی میتواند با یادگیری شناخت تحریفهای شناختی و مراجعه به یک متخصص سلامت روان آغاز شود. این مسیر نه تنها به بهبود حال روانی شما کمک میکند، بلکه میتواند مسیر زندگیتان را نیز شفافتر کند.
چرا احساس پوچی میکنم؟ دلایل و راههای درمان احساس پوچی
اگر از خودتان میپرسید «چرا احساس پوچی میکنم؟»، باید بدانید که شما تنها نیستید. احساس پوچی ممکن است به شکلهایی مانند تنهایی، سردرگمی درباره مسیر زندگی یا حتی بیانگیزگی کامل نسبت به آینده ظاهر شود. این تجربهای انسانی و رایج است که بسیاری افراد در دورههایی از زندگی خود آن را تجربه میکنند.
احساس خلأ درونی میتواند دلایل متعددی داشته باشد. از تغییرات هورمونی گرفته تا اتفاقاتی مانند از دست دادن شغل یا انزوای ناشی از شرایطی مثل همهگیری کرونا. حتی تغییرات مثبت یا طبیعی مانند نقل مکان، فارغالتحصیلی یا ورود به یک مرحلهی جدید از زندگی نیز ممکن است باعث بروز این حس شوند.
در بسیاری از مواقع، این حس موقتی است و با ایجاد ارتباط، خودشناسی یا تنظیم سبک زندگی برطرف میشود. اما گاهی، این احساس ماندگارتر شده و میتواند نشانهای از مشکلات عمیقتری در سلامت روان باشد.
برخی از اختلالات روانی مانند افسردگی، اختلال دوقطبی یا اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) ممکن است خود را با احساس پوچی مداوم نشان دهند. در این شرایط، درمان احساس پوچی نیاز به بررسی دقیقتری دارد و مشورت با یک متخصص سلامت روان، قدمی ضروری در مسیر بهبود است.
توجه به این نشانهها و کمک گرفتن بهموقع، میتواند به شما کمک کند تا دوباره معنا، انگیزه و شادمانی را به زندگی خود بازگردانید.
درمان احساس پوچی؛ وقتی این حس همیشه همراه شماست
اما چه اتفاقی میافتد وقتی همیشه احساس پوچی میکنید؟ این حالت میتواند نشانهی مشکلات عمیقتری باشد که نیاز به بررسی دقیقتر و گامهایی مشخص برای درمان دارند. در ادامه، به دلایلی میپردازیم که ممکن است باعث شکلگیری این حس شده باشند و درک آنها میتواند به روند درمان احساس پوچی کمک کند.
۱. از دست دادن ارتباط با خود
از دست دادن ارتباط با خود پدیدهای نادر نیست. بسیاری از افراد هر از گاهی احساس میکنند از درون تهی شدهاند. زمانی که بینش یا شناخت شفافی نسبت به خود، اهداف یا هویتتان ندارید، ممکن است وارد یک چرخهی بیمعنایی شوید.
برخی افراد این وضعیت را «زندگی بدون هدف» مینامند؛ یعنی ندانستن اینکه چه کسی هستند یا میخواهند چه کسی باشند. نبود اهداف یا رویاهای مشخص نیز بهطور طبیعی احساس پوچی را تشدید میکند.
این قطع ارتباط با خود میتواند ناشی از شرایط سختی باشد؛ مانند یک شغل فرسایشی یا یک رابطهی عاطفی کنترلگر. اگر چنین شرایطی در زندگیتان وجود دارد، بازنگری در آنها گامی مهم در مسیر درمان احساس پوچی خواهد بود.
۲. تجربههای حلنشدهی گذشته
یکی دیگر از عوامل مهم در ایجاد احساس پوچی، رویدادهای دردناک حلنشده در گذشته هستند. مثلاً سوگواری طولانیمدت، تجربههای سخت دوران کودکی یا احساس طرد شدن از سوی افراد مهم زندگیتان.
وقتی احساسات قدیمی و سرکوبشده را بررسی نکنیم، ممکن است در قالب احساس پوچی یا مالیخولیا ظاهر شوند. اگرچه فکر کردن و حرف زدن در مورد این رویدادها میتواند دردناک باشد، اما همین فرآیند، کلید درمان احساس پوچی است.
در چنین شرایطی، همراهی یک درمانگر میتواند مسیر عبور از خاطرات سخت را امنتر و مؤثرتر کند.
۳. نادیده گرفتن خود
بسیاری از افراد، بهویژه کسانی که مراقبت از دیگران را در اولویت قرار میدهند، ممکن است نیازهای خود را نادیده بگیرند. وقتی شما برای مدت طولانی از خود مراقبت نمیکنید، این نادیدهگیری میتواند منجر به احساس پوچی شود.
شاید فکر کنید شاد کردن دیگران خودش برایتان کافی است، اما حقیقت این است که توجه به نیازهای شخصیتان بخشی حیاتی از سلامت روان شماست. زمانی که به خوبی از خود مراقبت میکنید، ظرفیت بیشتری برای حمایت از دیگران هم خواهید داشت.
کیتلین اسلایت، درمانگر ازدواج و خانواده در کارولینای شمالی، اشاره میکند که گوش ندادن به خواستهها و امیدهای درونی، باعث اضطراب، احساس گناه و در نهایت احساس پوچی میشود. او تأکید میکند که رها کردن خود، به معنای دور شدن از اصالت و شادی واقعی است.
از طرف دیگر، استفادهی زیاد از رسانههای اجتماعی نیز ممکن است به این احساس دامن بزند. مقایسهی ناخواسته با تصاویری که اغلب با واقعیت فاصله دارند، ممکن است حس کمارزشی و تهی بودن ایجاد کند.
۴. نداشتن روابط عاطفی عمیق
مطالعهی طولانیمدت دانشگاه هاروارد درباره رشد بزرگسالان نشان داده است که داشتن روابط عاطفی باکیفیت، یکی از مهمترین عوامل در تجربهی یک زندگی معنادار است.
اینجا تعداد روابط اهمیتی ندارد؛ بلکه کیفیت آنهاست که تأثیرگذار است. نبود صمیمیت، حمایت عاطفی و درک متقابل میتواند به تنهایی و احساس پوچی منجر شود.
ارتباط واقعی، گوش دادن فعال و همراهی صمیمانه میتوانند بخشی از روند درمان احساس پوچی باشند. اگر در حال حاضر روابطی را تجربه نمیکنید که این ویژگیها را داشته باشند، شاید وقت آن رسیده باشد که به دنبال شکلدهی روابط سالمتری باشید.
آیا احساس پوچی با افسردگی یکسان است؟
یکی از پرسشهای رایج این است که آیا احساس پوچی همان افسردگی است یا نه. در حالی که این دو میتوانند به هم مرتبط باشند، اما همیشه یکی نیستند. افسردگی یک بیماری روانی جدی است که با مجموعهای از علائم مشخص همراه است، از جمله:
- کاهش انرژی و بیانگیزگی
- احساس دائمی غم یا ناراحتی
- ناامیدی نسبت به آینده
- اختلال در خواب (خیلی زیاد یا خیلی کم)
- کاهش تمرکز
- ناتوانی در لذت بردن از فعالیتها یا تعامل با دیگران
- احساس بیارزشی یا گناه شدید
به گفتهی اشلی ادر، رواندرمانگر (LPC) در بولدر، کلرادو، احساس پوچی یا بیحسی عاطفی میتواند یکی از نشانههای پنهان افسردگی باشد. او اشاره میکند که برخی از مراجعینش که با افسردگی دست و پنجه نرم میکنند، بهجای آنکه احساس غم کنند، بیشتر از احساس پوچی شکایت دارند.
ادر توضیح میدهد: «این نوع از احساس پوچی معمولاً با بیتفاوتی نسبت به مسائل، کاهش علاقه به فعالیتها و نبود انگیزه همراه است. فرد ممکن است حتی در مواجهه با چیزهایی که قبلاً برایش لذتبخش بودهاند، واکنشی نداشته باشد.»
احساس پوچی ناشی از افسردگی چگونه است؟
وقتی احساس پوچی ناشی از افسردگی باشد، اغلب حالتی مزمن و ناتوانکننده پیدا میکند. این احساس ممکن است مثل یک خلأ دائمی درونی باشد که با گذشت زمان، انرژی روانی فرد را تحلیل میبرد. فرد ممکن است احساس کند که هیچ چیز ارزش تلاش ندارد، یا اینکه زندگی برایش بیمعنا شده است.
در این وضعیت، درمان احساس پوچی به تنهایی کافی نیست، بلکه باید درمان تخصصی افسردگی نیز همزمان پیگیری شود. معمولاً این درمان شامل ترکیبی از رواندرمانی (مانند درمان شناختی-رفتاری) و در برخی موارد دارو درمانی است.
البته مهم است بدانید که احساس پوچی همیشه نشانهی افسردگی نیست. عوامل دیگری مثل اضطراب، فرسودگی، بحرانهای هویتی یا سبک زندگی ناسالم هم میتوانند باعث این حالت شوند. تنها یک متخصص سلامت روان میتواند با ارزیابی دقیق، دلیل واقعی احساس شما را تشخیص دهد و بهترین مسیر درمان را پیشنهاد دهد.
نظرات بسته شده است.