آیا جستجوی خوشبختی ما را خوشبخت میکند؟
خلاصه کلیدی مقاله
- تعداد پژوهشهای مربوط به اهمیت خوشبختی و شادی افراد و مردم کشورها رو به افزایش است.
- به نظر میرسد که ما گاهی اوقات با تکرار اشتباهات گذشته، عدم توجه به سبک زندگیمان و شکست در برقراری ارتباط با دیگران از درک خوشحالی اجتناب میکنیم.
- خوشحالی گارانتی ندارد! اما در جستجوی آن بودن حیاتی و باارزش است.
- کنارگذاشتن دنیا و غرقِ یک فعالیت شدن میتواند خیلی مفید باشد. خوشحالی و رضایت معمولاً پس از آن ظاهر میشود.
اگرچه خوشبختی مقوله ایست که برای همه اهمیت دارد، اما فقط چند دهه است که عموم قانونگذاران، دولتمردان و محققین این موضوع را جدی گرفتهاند.
احتمالاً شما هم در سالهای اخیر، مخصوصاً در طول دوران کرونا، سیلی از کتابهای خودیاری (خودیاری (Self-Help) مکتبی است که از طریق آگاه کردن فرد با اصولی مبتنی بر روانشناسی، او را در راه بهبود زندگی شخصی، اقتصادی، عاطفی، با ایجاد تغییر از درون، کمک میکند. (ویکی پدیا))، پادکستها و فایلهای صوتی، وبسایتها و راهنماهایی را دیده باشید که منصحرا به این موضوعات میپردازند: خوشبختی یعنی چه؟ چگونه خوشبختی را تا همیشه حفظ کنیم؟ چگونه به خوشبختیِ مدنظرمان برسیم؟
کتابها و مجلات انبوه و طولانیای راجع به ارتباط روانشناسی و رضایت، خوشبختیهای مالی و اقتصادی و ارتباط دوطرفهی آنها چاپ شدهاند. همچنین امروزه کتب فراوانی یافت میشود که به نظریههای بنیادین در مورد خوشبختی و سیاستهای دستیابی و اجرای آن میپردازد. سیاستهایی که امروزه در سراسر جهان در کشورهای بسیاری ریشه کرده و در حال اجراست.
این حجم از تمرکز روی خوشبختی میتواند خستهکننده باشد و گاهی اوقات واقعاً مشخص نیست که آیا آنها واقعاً خوشبخت و رضایت خاطرمان میکنند یا نه. پس برای من جالب بود که جواب این سؤال را بدانم: آیا واقعاً تأثیری هم دارد؟
توجه به بوتان
ریشهی بخشی از اشتیاق اخیر به خوشبختی را میتوان در پادشاهی بوتان یافت؛ کشوری کوهستانی و کوچک در آسیای جنوبی با جمعیتی کمتر از یک میلیون نفر. تا دهه هفتاد میلادی چیزی که بوتان را متمایز میکرد این بود که صاحب یکی از کوچکترین اقتصادهای جهان بود. اقتصادی که در درجه اول بر پایهی جنگلداری و کشاورزی شکل گرفته بود. پیشرفت اقتصادی، طبق روشهای سنتی اندازهگیری آن مانند تولید ناخالص داخلی (GDP)، در کمترین میزان بود.
اما در سال 1972، «جیگمه سینگی وانگچاک»، پادشاهِ جدید بوتان تصمیم جالبی گرفت و با این تصمیم، توجه همگان را در سطح جهان به خود جلب کرد. او اعلام داشت که ازاینپس بهجای تولید ناخالص داخلی (GDP)، خوشبختی ناخالص ملی (Gross National Happiness) معیارِ سنجش پیشرفت ملی است! بدین صورت، خوشبختی ناخالص ملی تبدیل به یکی از عناصر اقتصاد برنامهریزی اجتماعی کشور شد و در دستور کار قرار گرفت.
بر طبق آنچه در بوتان تصویب شد، خوشبختی ناخالص ملی، دارای چهار رکن اساسی است: 1- حکومتداری خوب 2- پیشرفت پایدار و عادلانه اقتصاد جامعه 3- حفاظت از محیطزیست 4- حفظ و نگهداری از فرهنگ.
اهمیت و تاکید بوتان بر خوشبختی در کشورهای دیگری سرتاسر جهان قابلتوجه و حمایت قرار گرفت. هم اکنون این کشورها هنگام برنامهریزی سیاسی عمومی، تاکید بیشتری روی شادی، رفاه و رضایت از زندگی دارند. به نظر میرسد که تاکید بر این موضوع منطقی باشد: مردم خوشبختی را باارزشتر از بیشتر چیزهای دیگر (حتی ثروت) در زندگی میدانند. خوشبختی برای همه اهمیت دارد. پس باید برای دولتها نیز اهمیت داشته باشد.
به دنبال خوشبختی بودن
یکی از مشکلات اصلی تلاشهای دولت برای افزایش خوشبختی این است که خوشبختی بهسختی پیدا میشود، چه برسد به اینکه عمداً ایجاد شود. مساله آن جا پیچیده میشود که ما اغلب میگوییم میخواهیم خوشحال باشیم ولی به نظر میرسد هر کاری را که خوشحالی را از ما دور میکند انجام میدهیم: ما معمولاً همان تصمیمها و انتخابهای بد را بارها و بارها تکرار میکنیم. مثلاً ما به رژیم غذایی و سبک زندگیمان بیتوجهی میکنیم و در برقراری ارتباط با دیگران آن گونه که خودمان دلمان میخواهد با ما ارتباط برقرار شود کوتاهی میکنیم. همچنین بعضاً اتفاقات تصادفی و شرایط خاصی از زندگی در مسیر دسترسی به خوشبختی داخل میشوند و دستیابی به خوشبختی را دشوار میکنند. گاهی اوقات نیز برخی مشکلات به شکل وسواسگونهای به ما هجوم میآورند که انرژیمان را میگیرند.
با در نظر گرفتنِ این موضوع، به نظر مفید است که در کنار ارزشی که برای شادی در نظر میگیریم، جستجوی شادی را نیز بهعنوان گامی موقت باارزش بدانیم. در جستجوی شادی بودن، صرفنظر از اینکه راه چقدر طولانی به نظر بیاید، به نوبهی خود ارزش و شایستگیِ والایی دارد. تلاش به خودیِ خود با ارزش است.
در ژوئن 1776، ویرجینیا اعلامیهای تحت عنوان «حقوق مسلم ذاتی» افراد منتشر کرد که یکی از حقوقِ ذکر شده در آن بدین شکل بود: «لذت از زندگی و آزادی، به وسیلهی کسب و نگهداری از ثروت، همچنین دنبالکردن و رسیدن به خوشبختی و امنیت.»
اهمیت جستجوی خوشبحتی و نه لزوماً پیداکردن آن، در جولای همان سال در اعلامیهی استقلال ایالات متحده، بدیهی خوانده شد: “ما این حقایق را بدیهی میدانیم، که همهی انسانها برابر آفریده شدهاند، که همه آن ها توسط خالقشان حقوق غیرقابلانکاری دارند و در بینِ این حقوق، زندگی، آزادی و در جستجوی خوشبختی بودن وجود دارند.” این حقوق نه صرفاً مربوط به خودِ خوشبختی، بلکه مربوط به «جستجوی خوشبختی» هستند. ما حق جستجوی را داریم، اما اینکه چه چیزی را یافت میکنیم به خودمان بستگی دارد.
یکی از راههای خوشبختی، غرق شدن است!
راههای زیادی برای جستجوی خوشبختی وجود دارد. یکی از قدرتمندترین این راهها این است که تاکید و توجهمان را از هدف نهایی برداریم و تمرکزمان را روی لحظهی حال بگذاریم، احتمالاً بهوسیله فعالیتی که ما را به خود جذب و در خود غرق میکند. شاید در وهلهی اول مثالی به ذهن نرسد اما مثالهای زیادی از این موارد یافت میشوند: دویدن، شنا، باغبانی، بافندگی، خواندن، یوگا، مراقبه کردن و…
کنار گذاشتنِ دنیا و مسائلِ آن برای مدتی، معمولاً بهترین راه قدردانی و توجه به خودمان است. بدین شکل به آرامی از گذشته عبور میکنیم و راهمان را به سمت آینده احساس میکنیم. غرق و مجذوبِ فعالیت شدن یک کلید است که خوشبختی را به دنبال دارد. این کلید را برای دستیابی به خوشبختی و خوشحالی به خاطر بسپارید.
منبع
Kelly B. The Science of Happiness: The Six Principles of a Happy Life and the Seven Strategies for Achieving It. Dublin: Gill Books, 2021.