درمان افکار منفی و بدبینی

علت افکار منفی و درمان افکار منفی

آیا تا به حال افکار منفی مانند: “من بی ارزش هستم”، “هیچ کس مرا دوست ندارد”، “هیچ وقت بهتر نمی شود”، “من نمی توانم با این موضوع کنار بیایم” یا “من در نهایت به پایان می رسم” را تجربه کرده اید؟ افکار منفی اغلب به طور خودکار و بدون دعوت به سر ما می آیند. همه ما افکار منفی داریم و آن ها لزوماً به خودی خود مشکلی از پیش تعین شده نیستند، اما وقتی آن ها را باور کنیم مشکل ساز می شوند. سپس می توانند تشدید شوند و منجر به اضطراب، افسردگی و آسیب های جدی روانی شوند.

negative thoughts

 چرا افکار منفی به ذهن ما خطور می کند؟

ما روزانه ده ها هزار فکر داریم و طبق مطالعات، 80٪ آنها منفی هستند. بنابراین اگر افکار منفی دارید، کاملا طبیعی هست. همه افراد کم یا زیاد، افکار منفی را تجربه می کنند. افکار منفی در مورد خود، دیگران و آینده اغلب معمولی و خودکار هستند که ما از وقوع آن ها غافل هستیم. احساس ما بر طرز تفکر ما نیز تأثیر می گذارد. زمانی که افسرده هستیم، تمایل داریم بیشتر منفی فکر کنیم و وقتی مضطرب هستیم نگران بدترین اتفاق هستیم. افکار منفی زیاد و آزار دهنده می تواند نتیجه تفکر بیش از حد باشد. این معمولاً زمانی اتفاق می‌افتد که ما برنامه درست برای سرگرمی خود نداشته باشیم و مدام به مرور گذشته، افکار بیهوده و خیال بافی بپردازیم. در زمان هایی هم، افکار منفی ممکن است کاملاً منطقی به نظر برسند. افکار منفی به راحتی می توانند تشدید شوند. چیزی که به عنوان یک فکر منفی شروع می شود می تواند در ذهن انسان رشد کند و گسترش یابد. افکار منفی احساسات منفی را تغذیه می کند که باور ما را در مورد درست بودن افکار منفی تقویت می کند و منجر به تفکر منفی بیشتر می شود. این چرخه می تواند منجر به اضطراب و حتی حملات پانیک شود.

نشانه های منفی بافی

  1. عدم وجود آرامش در زندگی و فعالیت های روزمره
  2. گرایش فرد به انزوا و در نتیجه افسردگی
  3. بوجود آمدن حس ترس و نگرانی مزمن
  4. عدم امکان رویارویی با حقیقت های زندگی
  5. کاهش اعتماد به نفس و افزایش احتمال شکست

علل بروز افکار منفی در ذهن ما چیست؟

1. ترس از آینده

اکثر افراد به شکل طبیعی از آینده و اتفاقات پیش رو می ترسند و مدام به فکر یافتن چرا هایی برای آینده خود هستند، برخی می خواهند آینده خود را پیش بینی کنند و مدام نگران هستند. این ترس از آینده، زندگی امروز را نیز تحت تاثیر قرار می دهد و باعث ایجاد افکار منفی در افراد می شود.

2. اضطراب زمان حال

بسیاری اوقات ما در زمان حال از اتفاقاتی که پیرامون ما در حال رخ دادن هستند، می ترسیم. به عنوان مثال در زمان بیرون رفتن از خانه همواره نگران نشت گاز یا باز ماندن درب منزل هستیم. این ترس باعث ایجاد منفی بافی در ما خواهد شد.

3. شرم و پشیمانی از گذشته

بسیاری از کارهایی که فرد در گذشته انجام داده است، ممکن است در زندگی امروز او تاثیر گذارند. این افراد با شرم و پشیمانی افکار گذشته همواره منفی بافی می کنند.

چگونه افکار منفی را از خود دور کنیم؟

1. اعتماد به نفستان را افزایش دهید

برخی از ما اتفاقات مثبت را منفی جلوه می دهیم. بخشی از این کار به خاطر کمبود اعتماد به نفسمان است. ما حس می کنیم که شایستگی چیزی را نداریم، در نتیجه مثلا وقتی یکی از اطرافیان یا همکاران از ما تعریف می کند سریعا در مقابل تعریفش گارد می گیریم و تصور می کنیم طرف قصد دارد به طور غیرمستقیم برخی از نقایص ما را به رخمان بکشد. از طرفی تعدادی از افراد با این تصور که «من دوست داشتنی نیستم»، بسیاری از رفتارهای اطرافیان خود را به گونه دیگری تعبیر و تفسیر می کنند. این دسته از افراد حتی رفت و آمد همسر با خانواده پدری اش را این گونه تفسیر می کنند:او نسبت به من «بی اعتنا و بی تفاوت» است.

2. موقعیت هایی را که در آن، افکار منفی تان تشدید می شود شناسایی کنید و آن موقعیت را ترک کنید

ممکن است شما زمانی که تنها هستید، بیشتر از قبل شروع به منفی بافی درباره خود، دیگران یا اتفاقات بکنید. یا ممکن است در موقعیت هایی که دو نفر مشغول پچ پچ کردن هستند، فکر منفی تان تشدید شود که مبادا درباره من حرف می زنند یا زمانی که مثلا همسرتان مشغول تماشای تلویزیون، خواندن روزنامه، مکالمه با تلفن یا دادن پیامک است، این فکر به ذهنتان خطور کند که «من ذره ای برای او مهم و دوست داشتنی نیستم و گرنه وقتش را با من سپری می کرد». چنانچه این اتفاقات در زندگی سابقتان رخ داده، خود را آماده کنید تا در زندگی دومتان این موقعیت های خطرناک را ترک کنید و با این روش اجازه ندهید دوباره افکار مسموم، رابطه شما با همسرتان را به ورطه سقوط بکشاند.

3. از هم نشینی با افرادی که افکار منفی را به شما تزریق می کنند دوری کنید

مطمئنا افرادی که نمی توانند درباره خودشان و توانایی هایشان به گونه ای مثبت بیندیشند و جملاتی از این قبیل استفاده می کنند که «من یک آدم بد شانسم و همیشه در زندگی یک بازنده بودم»، فکرهای فلج کننده خود را به شما نیز منتقل خواهند کرد. از طرفی دسته ای از افراد نیز وجود دارند که اگر چه همواره درباره خود مثبت اندیشند اما موفق نمی شوند افکار منفی خود را درباره دیگران متوقف کنند. همنشینی با این دسته از افراد نیز باعث می شود شما دیر یا زود تحت تاثیر افکار منفی آن ها حتی درباره اطرافیان خود قرار بگیرید.

4. وضعیت خود را تغییر دهید

در بعضی مواقع اگر افکار منفی به ذهن شما هجوم می آورد یا یأس و ناامیدی بر شما غالب می شود، وضعیت بدن خود را تغییر دهید. مثلا اگر نشسته اید، بلند شوید یا اگر ایستاده اید، بنشینید و یا اگر متمایل به چپ هستید، به سمت راست مایل شوید. مثل این است که کسی درباره موضوعی با شما صحبت کند ولی شما به او بی توجهی کنید؛ او نیز ادامه نخواهد داد! تحقیقات نشان می دهد افرادی که قادرند به افکار منفی خود به چشم یک دشمن بیرونی نگاه کنند، به راحتی می توانند در برابر این دشمن قرار بگیرند و با او بجنگند. شیوه تفکر افرادی که در جنگ با افکار منفی و فلج کننده خود پیروز هستند اینگونه است:(اگر پای چپ من درد می کند باید خوشحال باشم که پای راستم سالم است و درد نمی کند.)

5. سر خود را شلوغ کنید

کار کردن و فعالیت نسبتا زیاد راه درمانی خوبی برای بسیاری از افرادی است که مدام درباره خود یا دیگران دست به قضاوت، پیشداوری و ارزیابی می زنند. فعالیت زیاد و حضور در جمع های سالم، فکر شما را درگیر می کند و با ایجاد خستگی فرصتی برای منفی بافی باقی نمی گذارد.

امید به زندگی، اولین دشمن افکار منفی

امید به زندگی یکی از اصول مهم برای موفقیت در زندگی است. امیدوار بودن این احساس را در انسان به وجود می آورد که، با تلاش می تواند به خواسته هایش دست پیدا کند. همچنین می تواند انگیزه انسان را برای دست یابی به اهدافش تقویت نماید. امید داشتن در زندگی علاوه بر سلامت روانی به حفظ سلامت جسمی افراد نیز کمک می کند. زندگی مسیری پر از مشکلات و پستی و بلندی است. که افراد برای گذران آن نیاز به صبر و قدرت زیادی دارند. در زندگی هر فردی شرایطی پیش خواهد آمد، که بدون داشتن امید گذر کردن از آن مرحله کاری نسبتا دشوار است. بنابراین امید در زندگی یکی از فاکتورهای بسیار مهم برای عبور از مشکلات و افکار منفی است. امید در زندگی همانند نیرویی است که شما برای انجام هر کار به آن نیاز دارید.
4.2/5 - (19 امتیاز)
3 نظرات
  1. حسین فلاحی هولیقی می گوید

    من ۷ سال پیش یه افسردگی دو قطبی گرفتم
    و به مرور زمان با ترامادول و قرص b2 کنترلش میکردم
    ولی الان این دو تا جواب نمیده یا باید چیز دیگه جایگزین کنم یا زره زره نابود بشم
    الان طوری شده یواش یواش افکارم داره سوق پیدا میکنه به خودکشی
    مدام فکر خودکشی به سرم میزنه
    از مرگ نمی‌ترسم و این کا رو هم میکردم
    ولی یه بچه ۱.۵ ساله دارم تمام فکرم اونه

    تو رو به تمام اعتقادادتون کمکم کنید دارم کم میارم
    قرص های دکترا هم هیچکدوم به دردم نخورد‌
    دارم با اشک و گریه براتون مینویسم
    تو رو به قرآن کمکم کنید.

    1. SHADOW OF NINJA می گوید

      رفیق من از وضع زندگیت خبر ندارم ولی این شاید کمک کنه وقت بیشتری برا خونوادتو بچت بزار باهاش بازی کن بزار سرت داد بزنه و شادش کن زیاد تو روزای تعطیل برو بیرون بگردید هوا بخورید

    2. امیر حسین می گوید

      سلام رفیق ببین هروقت تنهایی این افکار به ذهنت میاد بیشتر وقتتو به خانواده بده و با دوستان وقت بگزرون

نوشتن نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

CAPTCHA ImageChange Image