حقایقی درباره اختلال وسواس فکری عملی
اختلال وسواس فکری عملی (OCD) نوعی اختلال روانی است که با افکار و اجبارهای بیش از حد وسواسی همراه است. این افکار وسواسی و رفتارهای تکراری می توانند تأثیر بسزایی در زندگی شما داشته باشند. در این مطلب حقایقی درباره اختلال وسواس فکری عملی را شرح می دهیم.
اختلال وسواس اجباری (OCD) دارای الگویی از افکار و ترس های ناخواسته است که به عنوان وسواس شناخته می شود. این وسواس ها شما را به سمت انجام رفتارهای تکراری سوق می دهد که به آن اجبار نیز می گویند. این وسواس ها و اجبارها مانع فعالیت های روزمره می شود و باعث ناراحتی های زیادی می شود. در نهایت، شما احساس می کنید برای کاهش استرس خود مجبور به انجام اعمال اجباری هستید. حتی اگر سعی کنید افکار یا تمایلات آزاردهنده را نادیده بگیرید یا از شر آنها خلاص شوید، باز هم برمی گردند.
OCD اغلب حول موضوعات خاصی است، مانند ترس بیش از حد از آلوده شدن به میکروب. برای کاهش ترس از آلودگی، ممکن است دستان خود را بارها و بارها بشویید تا زمانی که زخم و ترک بخورند. اگر مبتلا به OCD هستید، ممکن است از این وضعیت شرمنده، خجالت زده و ناامید شوید. اما درمان می تواند موثر باشد.
این بدان معنا نیست که همه ما «مقداری OCD» داریم. برای تشخیص OCD، این چرخه وسواس و اجبار باید آنقدر شدید باشد که زمان زیادی را صرف کند (بیش از یک ساعت در روز)، باعث ناراحتی شدید شود یا مانع از انجام فعالیتهای مهم شود.
علائم OCD
اختلال وسواس فکری اجباری معمولاً هم شامل وسواس و هم اجبار است. اما ممکن است فقط علائم وسواس یا فقط علائم اجبار داشته باشید. ممکن است بدانید یا ندانید که وسواس و اجبار شما فراتر از عقل است. اما آنها زمان زیادی را می گیرند، کیفیت زندگی شما را کاهش می دهند و مانع از انجام کارهای روزمره و مسئولیت های شما می شوند.
علائم وسواس فکری
وسواس های OCD افکار پایدار و ناخواسته ای هستند که مدام برمی گردند یا اصرارها یا تصاویری که مزاحم هستند و باعث پریشانی یا اضطراب می شوند. ممکن است سعی کنید آنها را نادیده بگیرید یا با رفتار بر اساس تشریفات از شر آنها خلاص شوید. این وسواسها معمولاً زمانی رخ میدهند که شما میخواهید به چیزهای دیگری فکر کنید یا انجام دهید.
«وسواس» یا «وسواس بودن» اصطلاحاتی هستند که معمولاً در زبان روزمره استفاده میشوند. این استفادههای معمولیتر از این کلمه به این معنی است که شخصی درگیر موضوعی، ایدهای یا حتی شخصی است. “وسواس” بودن به این معنی نیست که یک فرد در زندگی روزمره خود مشکلاتی دارد (حتی ممکن است یک جزء لذت بخش در تجربه “وسواس” بودن او وجود داشته باشد). به عنوان مثال، میتوانید با آهنگ جدیدی که از رادیو میشنوید «وسواس» داشته باشید، اما همچنان میتوانید با دوست خود برای شام ملاقات کنید، به موقع برای خواب آماده شوید، صبح به موقع سر کار بروید و غیره.
محتوای یک «وسواس» روزمره میتواند جدیتر باشد: برای مثال، هر کسی ممکن است گهگاه فکری در مورد مریض شدن یا نگرانی در مورد امنیت یکی از عزیزانش داشته باشد، یا این که آیا اشتباهی که مرتکب شده ممکن است در برخی از افراد فاجعهبار باشد. راه در حالی که این افکار شبیه به آنچه در OCD می بینید به نظر می رسند، شخصی بدون OCD ممکن است این افکار را داشته باشد، لحظه ای نگران شود و سپس ادامه دهد.
در واقع، تحقیقات نشان داده است که اکثر مردم گهگاهی افکار مزاحم ناخواسته دارند، اما در زمینه اختلال وسواس فکری عملی، این افکار مزاحم اغلب به وجود می آیند و باعث ایجاد اضطراب، ترس و/یا انزجار شدید می شوند که در مسیر زندگی روزمره قرار می گیرد.
وسواس ها اغلب مضامینی دارند، مانند:
- ترس از آلودگی یا کثیفی
- شک و سختی در مواجهه با عدم قطعیت
- نیاز به منظم و متعادل بودن چیزها
- افکار تهاجمی یا وحشتناک در مورد از دست دادن کنترل و آسیب رساندن به خود یا دیگران
- افکار ناخواسته، از جمله پرخاشگری، یا موضوعات جنسی یا مذهبی
نمونه هایی از علائم وسواس عبارتند از:
- ترس از آلوده شدن با لمس اشیایی که دیگران لمس کرده اند.
- شک دارید که در را قفل کرده اید یا اجاق گاز را خاموش کرده اید.
- استرس شدید زمانی که اشیاء منظم نیستند یا به روش خاصی روبرو هستند.
- تصاویری از رانندگی با ماشین خود در میان جمعیت.
- افکاری در مورد فریاد زدن فحاشی یا عدم رفتار صحیح در جمع
- تصاویر جنسی ناخوشایند
- دوری از موقعیت هایی که می تواند باعث ایجاد وسواس شود، مانند دست دادن.
علائم اجبار
اجبارهای OCD رفتارهای تکراری هستند که شما احساس می کنید مجبور به انجام آنها هستید. این رفتارها یا اعمال ذهنی تکراری به منظور کاهش اضطراب مربوط به وسواس فکری شما یا جلوگیری از اتفاق بد است. اما شرکت در اجبارها هیچ لذتی به همراه ندارد و ممکن است تنها به تسکین محدودی از اضطراب کمک کند.
زمانی که افکار وسواسی دارید، ممکن است قوانین یا تشریفاتی بسازید که به آنها کمک می کند تا اضطراب خود را کنترل کنید. این اجبارها فراتر از عقل هستند و اغلب به مسئله ای که قصد رفع آن را دارند، مربوط نمی شود.
اجبارها رفتارها یا افکار تکراری هستند که فرد برای خنثی کردن یا خنثی کردن وسواس (اساساً برای از بین بردن وسواس های خود) استفاده می کند. افراد مبتلا به OCD متوجه می شوند که این تنها یک راه حل موقتی است، اما بدون راه حل بهتری برای مقابله، با این وجود بر اجبارها تکیه می کنند. اجبار همچنین می تواند شامل اجتناب از موقعیت هایی باشد که باعث ایجاد وسواس می شود. آنها زمان بر هستند و مانع از انجام فعالیت های مهمی می شوند که فرد برای آنها ارزش قائل است.
مانند وسواس، همه رفتارهای تکراری یا “آیین” اجبار نیستند. این به عملکرد و زمینه رفتار بستگی دارد. به عنوان مثال، روال های قبل از خواب، اعمال مذهبی و یادگیری یک مهارت جدید، همگی مستلزم سطحی از تکرار یک فعالیت هستند، اما معمولاً بخشی مثبت و کاربردی از زندگی روزمره هستند. به همین ترتیب، تنظیم و سفارش کتاب به مدت هشت ساعت در روز، اگر فرد در کتابخانه کار می کند، اجباری نیست.
احساسات مرتبط با یک رفتار نیز نشان دهنده اجباری بودن آن است. اگر شما فقط یک مشتاق جزئیات هستید یا دوست دارید چیزها را مرتب کنید، ممکن است این چیزها را رفتارهای «اجباری» در نظر بگیرید، اما این لزوماً به این معنی نیست که آنها علائم OCD هستند. در این موارد، “اجباری” به یک ویژگی شخصیتی یا چیزی در مورد خود اشاره دارد که واقعاً ترجیح می دهید یا دوست دارید. در بیشتر موارد، افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی احساس میکنند که درگیر رفتارهای اجباری هستند و ترجیح میدهند این اعمال وقتگیر و اغلب عذابآور را انجام ندهند. افراد مبتلا به OCD به جای اینکه منبع لذت باشند، اجبار را انجام می دهند، زیرا معتقدند برای جلوگیری از پیامدهای منفی و/یا برای فرار یا کاهش اضطراب یا وجود وسواس ضروری هستند.
مانند وسواس، اجبارها معمولاً مضامینی دارند، مانند:
- شستشو و نظافت.
- چک کردن.
- شمارش.
- سفارش دادن.
- پیروی از یک روال سخت.
- خواستار اطمینان خاطر.
نمونه هایی از علائم اجبار عبارتند از:
- شستن دست ها تا زمانی که پوست شما خام شود.
- بارها و بارها درها را بررسی کنید تا از قفل بودن آنها مطمئن شوید.
- اجاق گاز را بارها و بارها چک کنید تا مطمئن شوید که خاموش است.
- شمارش در الگوهای خاص
- تکرار بی صدا یک دعا، کلمه یا عبارت.
- تلاش برای جایگزینی یک فکر بد با یک فکر خوب.
- چیدمان کنسروهای خود به همین صورت.
شدت این اختلال در سنین مختلف، متفاوت است.
OCD معمولا در سنین نوجوانی یا جوانی شروع می شود، اما می تواند در دوران کودکی شروع شود. علائم معمولاً با گذشت زمان شروع میشوند و در طول زندگی متفاوت هستند. انواع وسواس ها و اجبارهای شما نیز می تواند در طول زمان تغییر کند. علائم معمولاً زمانی بدتر می شوند که تحت استرس بیشتری هستید، از جمله زمان انتقال و تغییر. اختلال وسواس فکری عملی، که معمولا تصور می شود یک اختلال مادام العمر است، می تواند علائم خفیف تا متوسط داشته باشد یا آنقدر شدید و وقت گیر باشد که ناتوان کننده شود.
چه زمانی باید به پزشک مراجعه کرد؟
بین کمال گرا بودن (کسی که به نتایج یا عملکرد بی عیب و نقص نیاز دارد) و داشتن OCD تفاوت وجود دارد. افکار OCD صرفاً نگرانی بیش از حد در مورد مسائل واقعی در زندگی شما یا دوست داشتن چیزها تمیز یا مرتب کردن به روشی خاص نیستند. اگر وسواس ها و اجبارهای شما بر کیفیت زندگی شما تأثیر می گذارد، به پزشک یا متخصص سلامت روان مراجعه کنید.
مشکلات ناشی از اختلال وسواس فکری عملی عبارتند از:
- صرف زمان بیش از حد برای شرکت در رفتارهای تشریفاتی.
- مسائل بهداشتی، مانند درماتیت تماسی ناشی از شستن مکرر دست ها.
- داشتن زمان سختی برای رفتن به محل کار یا مدرسه یا شرکت در فعالیت های اجتماعی.
- روابط آشفته
- کیفیت پایین زندگی.
- افکار مربوط به خودکشی و رفتارهای مرتبط با خودکشی.
پیشگیری
هیچ راه مطمئنی برای پیشگیری از اختلال وسواس فکری جبری وجود ندارد. با این حال، درمان در اسرع وقت ممکن است به جلوگیری از بدتر شدن اختلال وسواس فکری عملی و اختلال در فعالیت ها و روال روزانه شما کمک کند.
اگر شما دچار وسواس هستید یا از نزدیکانتان دچار این اختلال هستند، در این مقاله 10 واقعیت در مورد وسوس را ذکر کرده ایم:
10 واقعیت در مورد OCD
1. اختلال وسواس فکری عملی می تواند اضطراب زیادی ایجاد کند
اگر وسواس دارید، ممکن است در نتیجه افکار وسواسی اضطراب شدیدی را تجربه کنید. اغلب اوقات، رفتارها یا تشریفاتی اجباری برای کاهش اضطراب ناشی از وسواس استفاده می شود. این رفتارها شامل موارد زیر است:
- برای اطمینان از قفل بودن درب ها، بارها و بارها چک می کنید.
- شمارش اشیاء، حروف، کاشی ها یا کلمات و …
- تنظیم و دستکاری مجدد اشیاء برای اطمینان از نظم یا تقارن خاص.
- انجام کارها به صورت مکرر، مانند روشن و خاموش کردن چراغ ها برای پنج بار زیرا اعتقاد داری پنج عدد “خوبی” است.
OCD با وسواس و اجبار مشخص می شود، اما شیوه های بروز علائم وسواس در افراد مختلف متفاوت است. اگر وسواس دارید، ممکن است دچار اختلال تیک هم بشوید و حرکات مکرر حرکتی مانند چشمک زدن یا تیک صورت را تجربه کنید. چندین نوع مختلف از وسواس وجود دارد، از جمله وسواس تمیزی، وسواس با تقارن و نظم و احتکار.
2. بسیاری از مبتلایان به اختلال وسواس فکری عملی از علائم خود آگاهی دارند
اگر وسواس دارید، ممکن است غیر منطقی بودن یا زیاده روی در وسواس یا اجبارات خود را تشخیص داده باشید. این می تواند یکی از ناامید کننده ترین جنبه های این اختلال باشد.
3. وسواس حدود 2.5 درصد از افراد را درگیر می کند
هیچ تفاوتی در شیوع وسواس در زنان و مردان وجود ندارد. افراد از همه فرهنگ ها و قومیت ها متاثر هستند، اما عوامل متعددی وجود دارد که می توانند احتمال ابتلا به این اختلال را افزایش دهد، از جمله:
سن: شما در اواخر بلوغ بیشتر در معرض ابتلا به وسواس هستید. پیش از رسیدن به سن بلوغ، خطر ابتلا به وسواس کاهش می یابد.
جنسیت: مردان و زنان به یک اندازه احتمال ابتلا به وسواس بعد از بلوغ را دارند اما مردان در دوران کودکی به احتمال بیشتری دچار وسواس می شوند.
ژنتیک: داشتن فردی در خانواده با نشانه های وسواس، خطر ابتلا به وسواس را به میزان قابل توجهی افزایش می دهد. هرچه آن فرد به شما نزدیکتر باشد، خطر ابتلا بیشتر است.
وقایع زندگی آسیب زا: وقایع استرس زا، مانند سوء استفاده جنسی یا مرگ یک دوست، خطر ابتلا را افزایش می دهد.
ساختار مغز: اگرچه تحقیقات کاملاً دقیق نیست، اما اعتقاد بر این است که بین علائم وسوس و بی نظمی در کارکرد مغز رابطه وجود دارد.
4. علائم وسواس معمولاً در بلوغ و اوایل بزرگسالی شروع می شود
کودکان در سن 4 سالگی نیز ممکن است به وسواس مبتلا شوند. اگرچه نادر است، اما معمولا وسواس در اواخر بلوغ شروع می شود. به طور معمول، بیشتر افراد در سن 19 سالگی تشخیص داده می شوند.
5. شاید ژن ها تاثیر بسزایی داشته باشند
ابتلا به وسواس نتیجه تعامل پیچیده ای بین تجربیات زندگی و عوامل ژنتیکی است. در حالی که ژن مشخصی شناسایی نشده است، اما محققان می دانند که یک ارتباط ژنتیکی وجود دارد، مطالعات نشان می دهد، هنگامی که یکی از دوقلوها دارای وسواس با احتمال خیلی بیشتری، دیگری نیز دچار این اختلال می شود.
6. وسواس توسط روانشناس و روانپزشک قابل تشخیص است
اگر فکر می کنید وسواس دارید، برای دریافت یک تشخیص خوب باید به یک متخصص بهداشت روان آموزش دیده مانند روانپزشک یا روانشناس مراجعه کنید.
7. وسواس درمان دارد
درمان وسواس شامل داروهایی مانند، سرترالین و کلومیپرامین است که بر میزان سروتونین تأثیر می گذارند، همچنین روان درمانی هایی از جمله درمان شناختی رفتاری (CBT) نیز بسیار تاثیر گذار هستند. دارو و روان درمانی می توانند به یک اندازه مؤثر باشند. محققان همچنین به دنبال روش های درمانی دیگری مانند تحریک عمیق مغزی (DBS) برای مبتلایان به وسوس که مقاوم در برابر درمان هستند، می باشند.
8. استرس می تواند باعث ایجاد علائم وسواس شود یا بدتر شود
کنترل میزان استرس در طولانی مدت به سمت کاهش شدت و فراوانی علائم شما خواهد رفت.
9. وسواس یک بیماری روانی مزمن است
با توجه به اینکه اختلال وسواس مزمن است تمرکز شما باید بر روی مدیریت روزانه علائم باشد تا اینکه بیشتر به دنبال درمان باشید.
10. امکان زندگی کامل و معمولی با وسواس وجود دارد
با داشتن مکانیزم های مناسب و مقابله ای مناسب و همچنین آموزش مهارت های مقابله با نشانه های وسواس، می توانید زندگی شاد و پرباری داشته باشید.