اضطراب و ترس در کودکان

اختلالات اضطرابی و ترس

دنیای کودک پر از خطرات واقعی و تخیلی است که بسیاری از بزرگسالان فراموش می کنند که تا به حال تجربه کرده اند. بیشتر ترس‌های دوران کودکی طبیعی، موقتی و در نهایت بیش از حد رشد می‌کنند، اما مطالعات هنوز نشان می‌دهند که اختلالات اضطرابی یکی از شایع‌ترین شرایط روان‌پزشکی دوران کودکی است. در بخش بالایی از موارد، مشخص می‌شود که علائم اختلال اضطراب بزرگسالان برای اولین بار در دوران کودکی ظاهر شد، بنابراین درمان اضطراب غیرطبیعی دوران کودکی نه تنها به خاطر خود مهم است، بلکه ممکن است به پیشگیری از اختلالات بزرگسالان نیز کمک کند.

ذهن و عواطف کودکان دائماً در حال تغییر و رشد است و همه آنها با سرعت یکسانی رشد نمی کنند، بنابراین تشخیص ترس های عادی از ترس هایی که نیاز به توجه ویژه دارند همیشه آسان نیست. نوزادان معمولاً از افتادن و صداهای بلند می ترسند. ترس از غریبه ها از شش ماهگی شروع می شود و تا دو یا سه سالگی ادامه می یابد. کودکان پیش دبستانی معمولاً از جدا شدن از والدین خود می ترسند. آنها همچنین ممکن است از حیوانات بزرگ، مکان های تاریک، ماسک ها و موجودات ماوراء طبیعی بترسند. کودکان بزرگتر ممکن است نگران مرگ در خانواده، شکست در مدرسه و رویدادهایی در اخبار مانند جنگ، حملات تروریستی و آدم ربایی باشند. نوجوانان دارای اضطراب های جنسی و اجتماعی و نگرانی در مورد آینده خود و جهان هستند. این اضطراب ها تنها در صورتی به مشکل تبدیل می شوند که تداوم داشته باشند و باعث ناراحتی جدی شوند، هماهنگی خانواده را از بین ببرند یا در رشد یا تحصیل کودک اختلال ایجاد کنند.

اضطراب کودکان و نوجوانان

انواع اختلالات اضطرابی و ترس کودکان

اختلال اضطراب فراگیر. این روزها اضطراب فراگیر در کودکان که قبلاً اختلال بیش از حد اضطراب دوران کودکی نامیده می شد، به عنوان همان اختلال نگرانی کنترل نشده در بزرگسالان شناخته می شود. کودکان مبتلا به این اختلال خودآگاه، به خود شک دارند و بیش از حد نگران برآورده کردن انتظارات دیگران هستند. آنها به اطمینان و تایید دائمی بزرگسالان نیاز دارند. آنها ممکن است نگران نمرات مدرسه، طوفان، دزدی، آسیب رساندن به خود در حین بازی یا میزان بنزین موجود در باک باشند. آنها اغلب احساس بی قراری و تنش می کنند و از سردرد، معده درد و سایر علائم فیزیکی شکایت دارند.

اختلال اضطراب اجتماعی (فوبی اجتماعی). کودکان مبتلا به این اختلال به طرز دردناکی خجالتی هستند و از قرار گرفتن در معرض هر چیز ناآشنا می ترسند. آنها به والدین خود می چسبند و ممکن است در سنی که دیگر عادی نیست از کودکان دیگر و همچنین غریبه های بالغ بترسند. آنها ممکن است از خواندن با صدای بلند، شروع مکالمه یا شرکت در جشن تولد بترسند.

اختلال وسواس فکری عملی. این اختلال شامل افکار ناخواسته مزاحم (وسواس) است که باعث افزایش تنش می شود که گاهی اوقات با اعمال تکراری (اجبار) از بین می رود. معمولاً به عنوان یک اختلال اضطرابی طبقه‌بندی می‌شود، زیرا وسواس‌های فکری اغلب شامل ترس، مانند ابتلا به یک بیماری یا مرگ والدین است. بزرگسالان مبتلا به این اختلال می دانند که وسواس غیرمنطقی است، اما کودکان خردسال ممکن است اینطور نباشند، بنابراین علائم با اختلال اضطراب فراگیر همپوشانی دارند.

اختلال هراس. در حمله پانیک، احساس ناگهانی ترس شدید یا عذاب قریب‌الوقوع با احساسات شدید جسمی – عرق کردن، تپش قلب، درد قفسه سینه، لرزش، تنگی نفس، سرگیجه و حالت تهوع همراه است. حملات پانیک مکرر و ترس از آنها می تواند منجر به نگرانی دائمی در مورد حملات آینده و پیامدهای آنها، از جمله افکار از دست دادن کنترل، “دیوانه شدن” یا مرگ شود. یک نتیجه رایج این اضطراب پیش‌بینی‌کننده، آگورافوبیا است – اجتناب از تعداد فزاینده مکان‌ها و موقعیت‌هایی که ممکن است در آن حمله پانیک رخ دهد.

اضطراب جدایی. ترس از دوری از خانه یا والدین، که در سنین پایین طبیعی است، زمانی که در کودکان بزرگتر ادامه پیدا کند، اختلال اضطراب جدایی نامیده می شود. ممکن است به طور خود به خود یا تحت استرس، مانند مرگ در خانواده ایجاد شود، و همچنین می تواند ناشی از فوبیای اجتماعی یا حملات پانیک باشد. کودکان مبتلا به اضطراب جدایی ممکن است از رفتن به مدرسه، خوابیدن در خانه دوست یا حتی شرکت در جشن تولد بدون حضور والدین خود بترسند. آنها ممکن است والدین خود را در خانه دنبال کنند و حتی سعی کنند شب ها با آنها به رختخواب بروند. هنگامی که تهدید به جدایی می شوند، علائم جسمی ایجاد می کنند. اغلب آنها می ترسند که در طول جدایی یا خود یا والدینشان آسیب ببینند. در کودکان بزرگتر، این ترس ممکن است شامل تخیلات خاصی از تصادف، بیماری و جنایت باشد.

فوبیای ساده. ترس از اشیا یا موقعیت‌های خاص در کودکان خردسال رایج، طبیعی و معمولاً موقتی است. این ترس ها تا سن 10 سالگی به سرعت می آیند و از بین می روند و تنها در صورتی نیاز به درمان دارند که بیش از حد و غیر منطقی باشند، برای مدت طولانی ادامه داشته باشند یا در سنین نامناسب رخ دهند. برخی از موضوعات مشترک فوبیاها عبارتند از: رعد و برق، آب، آسانسور، خفگی، خون، حیوانات بزرگ و حشرات.

اختلال استرس پس از سانحه. این وضعیت نتیجه تجربه یا مشاهده یک رویداد ترسناک یا هولناک خارج از محدوده تجربه روزمره است، مانند یک حادثه بزرگ، بلای طبیعی، یا تجاوز فیزیکی یا جنسی. کودک آزاری شدید یک علت شایع است. در این اختلال سه نوع نشانه وجود دارد. یکی تجربه مجدد است – خاطرات مزاحم، کابوس ها، تمایل به نمایش مجدد رویداد آسیب زا در بازی اجباری، و اضطراب هنگام قرار گرفتن در معرض هر چیزی که جنبه ای از تجربه را به یاد می آورد. گروه دوم علائم ناشی از نیاز شدید به اجتناب از افکار و احساسات، افراد و مکان‌های مرتبط با تروما است. این اجتناب ممکن است ایعاد بیشتر و بیشتری از زندگی را شامل شود و در نهایت باعث ایجاد بی حسی از احساسات خود و بیگانگی از دیگران شود. دسته سوم علائم برانگیختگی شدید است – تحریک پذیری، طغیان عصبانیت، پرش، بی خوابی و تمرکز ضعیف.

ریشه و علت اختلالات اضطرابی

اختلالات اضطرابی کودکان ریشه ژنتیکی و محیطی دارد. اختلالات اضطرابی در خانواده ها وجود دارد و مطالعات دوقلوها و فرزندخواندگی نشان می دهد که وراثت یک عامل مهم است. برخی از کودکان نشانه های “بازدارنده رفتاری” را دارند – یعنی در اوایل سن چهار ماهگی، آنها تمایل دارند در حضور غریبه ها گریه کنند و عقب بروند، در حالی که قلب آنها تندتر می تپد. این خجالتی مزاج بودن با ایجاد بعدی اختلالات اضطرابی همراه است.

محیط اولیه نیز می تواند به اختلالات اضطرابی کمک کند. کودک آزاری به عنوان منبع اختلال استرس پس از سانحه واضح ترین مثال است، اما استرس کمتر شدید نیز قابل توجه است. کودکان برای تأمین معاش جسمانی و عاطفی باید به مادر یا سایر مراقبان خود نزدیک باشند. ترس آنها از جدایی ریشه در وابستگی عاطفی مورد نیاز برای بقا دارد. کودکانی که به طور ناایمن وابسته هستند، بیشتر در معرض ابتلا به اختلالات اضطرابی هستند و والدین مضطرب یا افسرده ممکن است باعث شوند فرزندانشان احساس ناامنی کنند.

تشخیص این اختلالات در کودکان می تواند دشوار باشد زیرا ترس و اضطراب نیز علائم بسیاری از شرایط دیگر از جمله افسردگی، اختلال دوقطبی و اختلال کمبود توجه هستند. والدین همیشه نسبت به علائم اضطراب کودکان حساس نیستند و معلمان اغلب دیدگاه های مفیدی را ارائه می دهند زیرا آنها برای مقایسه با کودکان زیادی تجربه دارند. قبل از تشخیص اختلال اضطراب، مهم است که ابتدا بفهمیم که آیا کودک دلایل خوبی برای ترس دارد، مانند سوء استفاده توسط والدین یا یک قلدر در کلاس درس یا اینکه ناشی از اختلالات اضطرابی است.

درمان اختلالات اضطرابی کودکان

درمان شناختی رفتاری بهترین درمان تایید شده برای اختلالات اضطرابی در کودکان و نوجوانان است. اثربخشی آن در مطالعاتی به مدت چهار سال نشان داده شده است. یک روش متداول، مواجهه سازی یا موقعیت‌های ترسناک است که برای موفقیت در رویارویی با ترس‌ها پاداش می‌گیرد. به عنوان مثال، کودکان خردسال مبتلا به فوبیا را می توان در نزدیکی جسم ترسناک قرار داد و به آنها اجازه داد تا کاری اطمینان بخش و لذت بخش مانند خوردن یا بازی با یک اسباب بازی مورد علاقه انجام دهند. می توان به کودکان بزرگتر نشان داد که چگونه از تنفس عمیق یا آرامش عضلانی استفاده کنند، یا به آنها آموزش داده شود که از افکار خودشکسته و ترس آور صحبت کنند. تکنیک دیگر مدل سازی است – از کودک مضطرب بخواهید از درمانگر یا کودک دیگری که ترسی نشان نمی دهد تقلید کند.

روش‌های شناختی و رفتاری اغلب در گروه‌هایی بهترین نتیجه را دارند که به کودکان خجالتی و ترسو فرصت‌هایی برای دوست‌یابی، افزایش اعتماد به نفس و آزمایش انواع رفتارهای جدید می‌دهد.

بازی درمانی با استفاده از اسباب‌بازی‌ها، عروسک‌ها و نقاشی‌ها ممکن است به کودکان خردسال کمک کند ترس‌های خود را بشناسند و بیان کنند. درمان روان پویشی ممکن است به کودکان بزرگتر کمک کند تا برخی از منابع اضطراب خود را درک کنند. مشاوره حمایتی – گوش دادن دلسوزانه و اطمینان بخشی – باید با هر شکلی از درمان اضطراب در کودکان همراه باشد.

والدین و سایر اعضای خانواده می توانند به طرق مختلف کمک کنند. آنها می توانند در مورد چگونگی مدیریت اضطراب کودک آموزش ببینند. آنها می توانند با ارائه مدل های اعتماد به نفس و حل مسئله و پاداش برای غلبه بر ترس ها، درمان شناختی رفتاری را تسهیل کنند. گاهی یک مشکل خانوادگی منشأ اضطراب کودک است یا کودک مضطرب خود را عامل ایجاد هر گونه مشکل در خانواده می داند. در این صورت، خانواده درمانی مشترک که همه اعضا در آن شرکت می کنند ممکن است ایده خوبی باشد.

تحقیقات طولانی مدت در مورد درمان این اختلالات نادر است، و ما اطلاعات کمی در مورد آنچه که به طور خاص برای کودکان، برخلاف بزرگسالان، موثر است، نداریم. تأثیر مشکلات خانوادگی و زناشویی قابل توجه است اما تعیین کمیت آن دشوار است. شواهد کمی در مورد خطرات و فواید داروها وجود دارد. خوشبختانه، کودکان معمولاً از ترس عبور می کنند یا می توانند با موفقیت درمان شوند. همچنین کودکان خجالتی لزوما به بزرگسالان مبتلا به اختلالات اضطرابی تبدیل نمی شوند. حتی اثرات استرس تروماتیک ممکن است در طول سال ها محو شود. این حوزه ای است که در آن خوش بینی یک نگرش قابل قبول برای متخصصان بهداشت روان است.

404 Not Found

404 Not Found


nginx/1.18.0