گروه روانشناسی ذهن آرا -
آشنایی با علم روانپزشکی و حیطه کاری آن و تفاوت روانپزشک و روانشناس
روانپزشکی (به انگلیسی: Psychiatry) شاخهای از پزشکی است که به سببشناسی، علامتشناسی، طبقهبندی و تشخیص، پیشگیری، درمان و پیشآگهی اختلالات روانی که عمده علائم آن اختلال در رفتار انسانی است، میپردازد. اختلال روانی سندرمی است که ویژگی بارز آن برهم خوردن قابل توجه بالینی شناخت، تنظیم هیجانی یا رفتاری فرد است و خود بازتابی است از کژکاری فرآیندهای زیستی، روانی یا رشدی زمینهساز عملکرد روانی.
اختلالات روانی معمولاً با ناراحتی قابل توجه با نقص کارکرد در فعالیتهای اجتماعی، شغلی و یا سایر فعالیتهای مهم زندگی فرد همراه هستند. یک واکنش مورد انتظار یا مبتنی بر فرهنگ به یک استرس یا فقدان عادی مانند مرگ عزیزان اختلال روانی محسوب نمیشود. رفتارهای غیرمتعارف اجتماعی و تعرضات بین فرد و اجتماع نیز اختلال روانی نیستند مگر اینکه این انحراف یا تعارض ناشی از یک کژکاری در عملکرد روانی فرد باشد.
روانپزشک، پزشکی است که در زمینهٔ تشخیص و درمان بیماریهای روانی تعلیم دیده است و در آن تجربه دارد. دوره تخصصی در ایران چهار سال طول میکشد.
روانشناسی عبارت از رشتهای است که با مطالعهٔ رفتار و زندگی ذهنی سروکار دارد. رابطه روانشناسی و روانپزشکی مانند فیزیولوژی و پزشکی عمومی است؛ یعنی جزئی از کل.
روانشناسان دوره پزشکی را طی نمیکنند و پس از گذراندن چهار سال به دریافت درجه کارشناسی نائل میشوند و اگر به روانشناسی نابهجار و بیماریها علاقهمند باشند، میتوانند با گذراند دو سال پس از دوره کارشناسی، درجه کارشناسی ارشد را در روانشناسی بالینی دریافت نمایند. روانشناس بالینی در تشخیص، ارزیابی و درمان با تیم درمانی، به سرپرستی روانپزشک، همکاری میکند.
روانپزشک (به انگلیسی: Psychiatrist) پزشکی است که متخصص تشخیص و درمان بیماریهای روانی یا رواندرمانی است. همهٔ روانپزشکان برای سنجش و درمان بیماریهای روانی آموزش میبینند. روانپزشکان و متخصصان بهداشت روانی تنها کسانی هستند که مرجعیت تجویز دارو برای درمان بیماریهای روانی را دارند.
برخی از روانپزشکان متخصص در کمک به گروه سنی ویژهای هستند، مانند روانپزشک کودکان، که درمان گروه سنی کودکان یا نوجوانان را بر عهده دارد.
برخی از مردم گاهی حرفهٔ روانپزشک را با روانکاو و روانشناس اشتباه میگیرند. روانپزشک، پیش از روانپزشک شدن، باید از دانشکدهٔ پزشکی فارغالتحصیل شود و سپس، بهعنوان یک دورهٔ تخصص، آموزش شناسایی و درمان بیماریهای روانی را ببیند و روانپزشک شود.
تشخیص کامل در روانپزشکی روان شناسی بالینی و استفاده از بهترین روش های درمانی بر عهده مشاهده، آزمون های روانشناختی (تست) و مصاحبه است که در بین آنها مصاحبه از اهمیت بیشتری برخوردار است. هدف از مصاحبه تشخیصی یافتن دقیق علل و عوامل مؤثر در پیدایش اختلال و مشکل روانی در مراجع می باشد. در این رابطه مصاحبه باید بتواند کلیه مسائل و عوامل مؤثر در پیدایش اختلال را از کم اهمیت ترین تا پراهمیت ترین آنها شناسانده تا بتواند تشخیصی مناسب درارتباط با مشکل درمانجو در اختیار مصاحبه گر قرار دهد. زیرا تا زمانی که تشخیصی دقیق و درست از نوع اختلال بیمار در دست نباشد نمی توان درمان مناسبی برای وی عرضه نمود.
یک روان شناس بالینی نه تنها به مطالبی که بیمار در جلسه مصاحبه تشخیصی بیان می کند علاقه مند است، بلکه در نحوه ادای مطالب و عکس العمل های عاطفی که از خود نشان می دهد و نیز روابط عاطفی و فکری مصاحبه شونده توجه می کند. بنابراین واضح است در مصاحبه از مشاهده نیز استفاده می شود و درصورت لزوم پس از مصاحبه می توان از آزمون خاص مورد نیاز نیز استفاده کرد.
وسیله ارزیابی به جهت شناخت افراد باید پایا و معتبر باشد. پایا یعنی مثلا وقتی یک آزمون روانی چند بار بکار برده شود یافته های یکسانی را تولید کند و معتبر یعنی برای مقاصد مورد نظر مفید باشد. شیوه های ارزیابی و تشخیص روانی به سه فرایند تقسیم می شوند: مصاحبه، آزمون و مشاهده.
مصاحبه یا ساخت دار یا بی ساخت است در مصاحبه ساخت دار کلیه سوالهای مصاحبه گر در یک برنامه مصاحبه آماده می شوند. مصاحبه گرانی که گرایش های روانکاوی دارند اغلب بر تجربه های اوان کودکی و تجربه های جنسی و رویاها تمرکز می کنند و رفتارگرایان به رویدادهای جاری که در حال حاضر ناراحت کننده است گرایش دارند.
طبقه بندی رسمی توسط فیلیپ پینل آغاز شد و سپس در سال ۱۸۹۶ امیل کرائپلین اولین نظام جامع طبقه بندی اختلال های روانی را بوجود آورد و سپس در سال ۱۹۵۲ نظامی بنام راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی DSM شکل گرفت و در ۱۹۶۸ طبقه بندی DSM 2 شکل گرفت و تشخیص هایی که از این نظام ناشی می شدند قویا تحت تاثیر صفات استنباطی بودند لذا افراد مختلف مشکل زیادی در تشخیص با یکدیگر داشتند و در سال ۱۹۸۰ طبقه بندی DSM 3 که در آن بجای صفات استنباطی مستقیما به توصیف رفتارها می پرداختند تنظیم شد و تعداد طبقات از کمتر از یکصد در ورژن قبلی به بیش از ۲۰۰ طبقه در DSM 3 رسید و در سال ۱۹۸۷ ۳۰ طبقه دیگر به ان اضافه شد و بنام DSM-3-R نام گرفت که در نهایت در سال ۱۹۹۴ جای خود را به DSM 4 داد که بیشتر برای تامین هماهنگی کاربرد اصطلاحات با طبقه بندی بین المللی بیماری ها و مسائل بهداشتی مربوطه ICD-10 به روی کار آمد. این روزها نسخه پنجم نظام جامع طبقه بندی اختلال های روانشناختی ارائه شده است که به صورت گسترده ای مورد استفاده قرار می گیرد.
ابزارهای ارزیابی و تشخیص برای روانشناسان باید هم پایا و هم معتبر باشند پایا یعنی یافته های یکسانی را در اثر استفاده مکرر تولید می کنند و معتبر یعنی می توانند برای هدف هایی که به جهت آنها منظور شده اند بکار روند. ولی اعتبار و روایی ابزارهای روانشناختی باید به تایید برسد و با احتیاط استفاده شود.
با وجود همه مشکلات در زمینه های پایایی و اعتبار و آسیب پذیر بودن تشخیص نسبت به شرایط مطلقا بدون تشخیص و طبقه بندی کاری نمی توانیم انجام دهیم، زیرا اولا دیدن به تنهایی طبقه بندی را شامل می شود مثلا زمانیکه این کلمه ها را می خوانیم بجای آگاهی از مساله تایپ یا سفید بودن صفحه مشغول خواندن کلماتیم یعنی یک طبقه بندی را قبول کرده ایم و ثانیا و از آن مهمتر اینکه بدون مجزا کردن نابهنجاری ها از یکدیگر هیچ علم و پیشرفتی در جهت شناخت نابهنجاری نمی تواند وجود داشته باشد. ما بدون تشخیص نمی توانیم دوام بیاوریم ولی بدان معنی نیست که هر تشخیصی دقیق است یا هر اصطلاح تشخیصی در DSM4 واقعا بیماری یا اختلال روانی را منعکس می کند ولی در نهایت با پیشرفت شناخت علمی به این موضوع پی خواهیم برد که کدام تشخیص ها سودمند و کدام یک نیستند و در حالیکه می دانیم سودمندی و دقت تعدادی از تشخیص ها ثابت شده است و در حال حاضر پایا و معتبر هستند.
برای دریافت خدمات روانپزشکی با کلینیک فوق تخصصی ذهن آرا تماس بگیرید.
26420617
اینستاگرام
واتس آپ
رزرو آنلاین