وسواس فکری عملی
وسواس فکری عملی (OCD) چیست؟
وسواس عقده، هیجان یا تکانهای است عصبی (ایمپالس) که به شکلی متوالی برخلاف میل شخص از شکل ناخودآگاه به صورت خودآگاه درآمده و باعث ایجاد پالسهای عصبی خاص میشود تا در او ناراحتی و اضطراب برانگیزد و در نتیجه فرد برای رهایی از آن فشار عصبی، اقدام به انجام عملی خاص کند. مثل شستشوی مکرّر دستها یا شمارش چندباره پول یا کلمات و حروف و غیره.
در جواب چنین حملهای معمولاً شخص میکوشد از آن بگریزد و آن فکر خاص را از ذهن خود بیرون کند یا آن را با عمل و فکر دیگری جایگزین نماید و البته آگاهی دارد که این وسوسهها مزاحم ذهن او هستند و ناخودآگاه هستند و از بیرون تحمیل نمیشوند.
اختلال وسواس اجباری (OCD) دارای الگویی از افکار و ترس های ناخواسته (وسواس) است که شما را به انجام رفتارهای تکراری (اجبار) سوق می دهد. این وسواسها و اجبارها در فعالیتهای روزانه اختلال ایجاد میکنند و باعث ناراحتی زیادی میشوند.
در این حالت شما سعی می کنید وسواس های خود را نادیده بگیرید یا متوقف کنید، اما این فقط ناراحتی و اضطراب شما را افزایش می دهد. در نهایت، شما احساس می کنید برای کاهش اضطراب خود مجبور به انجام اعمال اجباری و تکراری هستید. علیرغم تلاش برای نادیده گرفتن یا خلاص شدن از شر افکار یا تمایلات آزاردهنده، این افکار و رفتارها همچنان برمی گردند. این موضوع منجر به رفتارهای تشریفاتی بیشتر می شود که چرخه معیوب وسواس فکری را ایجاد می کند که در شکل زیر می توانید این چرخه را مشاهده کنید.
انواع شایع وسواس ها
وسواس ها اغلب حول موضوعات خاص و متفاوتی متمرکز است. انواع وسواس های معروف و شایع عبارتند از:
وسواس چک کردن
در این وسواس فرد معمولا همه چیز را چندیدن بار چک می کند، این نوع ترس وسواسی ممکن است برای جلوگیری از آسیب، آتش سوزی، نشت یا آسیب باشد. برخی چک کردن های رایج نگرانی ها و اجبارهای وسواسی عبارتند از:
- خاطرات گذشته
- قفل درب و/یا پنجره
- دزدگیر خانه / دفتر
- دستگیره اجاق گاز یا برقی
- شیرهای آب
- قفل ماشین
- وسایل برقی به عنوان مثال
- اتو مو
- چراغ خانه و شمع
- ایمیل یا نامه
- مسیر رانندگی و بررسی
- ماشین
- چک کردن با دوربین
- بیماری ها
- بازخوانی متن
- بارداری
- اچ آی وی و ایدز
- اقلام با ارزش (کیف پول، کیف پول، گوشی)
چک کردن اغلب چندین بار، گاهی صدها بار انجام می شود و ممکن است یک ساعت یا حتی بیشتر طول بکشد و تأثیر زیادی بر زندگی فرد، دیر رسیدن به مدرسه، محل کار، مناسبت های اجتماعی و سایر قرارها داشته باشد. این موضوع می تواند بر توانایی فرد در حفظ مشاغل و روابط تأثیر بگذارد. یکی دیگر از پیامدهای وسواس چک کردن این است که اغلب به اجسامی که دائماً چک می شوند و یا بیش از حد چک می شوند آسیب بزنند.
وسواس آلودگی یا تمیزی
ترس از کثیف بودن و آلودگی که برخی با عنوان وسواس شست و شو از آن یاد می کنند، یک نگرانی وسواسی است، در این مورد، ترس این است که آلودگی ممکن است به خود یا یکی از عزیزان آسیب برساند. در این مورد اجبار رایج ممکن است شستن یا تمیز کردن یا اجتناب باشد. نگرانی ها و اجبارهای وسواسی شایع آلودگی عبارتند از:
- توالت های عمومی
- مواد شیمیایی
- دست دادن
- دستگیره در
- تلفن های عمومی
- بیمارستان
- غذا خوردن در مکان های عمومی
- نرده راه پله
- ارتباط جنسی
- جمعیت
- پول
- لباس و پوست مرده
- حمام
- مسواک زدن دندان
- هوای بیرون
- مکان ها
تمیز کردن یا شستن اغلب چندین بار انجام می شود و اغلب همراه با آداب شستن مکرر دست یا بدن است تا زمانی که فرد، احساس تمیزی کند، کسی که OCD ندارد یک بار شستشو می دهد یا تمیز می کند! مدت زمانی که این کار طول می کشد می تواند تأثیر زیادی بر توانایی فرد در حفظ شغل و روابط داشته باشد و همچنین یک تأثیر ثانویه بر سلامت جسمانی و پوستی ناشی از زیاد شستن دست، بوجود می آید، در برخی موارد افراد شستن دست را تا زمانی که دست ها خونریزی کند، ادامه می دهند! همچنین اگر فرد قبلاً ترس آلودگی را تجربه کرده باشد، ممکن است از مکان ها، افراد یا اشیاء دوری کند.
آلودگی روانی
علاوه بر وسواس تمیزی یا آلودگی که شامل فردی می شود که پس از تماس با اشیاء یا محیط های کثیف به طور مکرر دست های خود را می شویند، یک شکل کمتر آشنا و آشکار به نام “آلودگی ذهنی” نیز وجود دارد. آلودگی روانی حوزه جدیدی است که محققان به تازگی شروع به درک آن کرده اند. احساس آلودگی روانی برخی از ویژگیهای مشترک با آلودگی تماسی دارد، اما دارای برخی ویژگیهای متمایز کننده نیز است. احساس آلودگی روانی را می توان در مواقعی برانگیخت که ممکن است فرد احساس کند با اظهارات انتقادی یا توهین آمیز کلامی، از نظر جسمی یا روحی با فرد دیگری بد رفتار کرده است. در این حالت به نظر می رسد که فرد احساس آلودگی روانی کند، که باعث ایجاد احساس ناپاک بودن درونی می شود – حتی در صورت عدم تماس فیزیکی با یک شی خطرناک/کثیف. یکی از ویژگیهای بارز آلودگی روانی این است که منبع آن تقریباً همیشه انسان است، برخلاف آلودگی تماسی که در اثر تماس فیزیکی با اجسام بیجان ایجاد میشود. فرد در تلاشهای مکرر و اجباری برای شستن کثیفیها با دوش گرفتن و شستن میپردازد، جایی که شباهتها با آلودگی سنتی OCD برمیگردد، تفاوت اصلی این است که احساس آلودهگی روانی نیازی به تماس فیزیکی ندارد.
احتکار
وسواس دیگری که مدتهاست به عنوان بخشی از “OCD” شناخته می شود، ناتوانی در دور انداختن دارایی های بی فایده یا فرسوده است که معمولا به عنوان “احتکار” نامیده می شود. اختلال احتکار در سال 2013 در نسخه DSM-5 بهعنوان یک اختلال مجزا طبقهبندی شده است، اما تا حدودی پیچیده میشود زیرا برخی از افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری نیز احتکار میکنند.
نشخوارها
نشخوار فکری اصطلاحی است که اغلب برای توصیف همه افکار مزاحم وسواسی استفاده میشود. در زمینه OCD، نشخوار فکری در واقع قطاری از تفکر طولانی در مورد یک سوال یا موضوعی است که بی جهت و غیرمولد است. بر خلاف افکار وسواسی، نشخوار فکری قابل اعتراض نیست و به جای مقاومت در برابر آن افراط می شود. بسیاری از نشخوارها در مورد موضوعاتی مانند وسواس مذهبی، فلسفی یا متافیزیکی مانند منشاء جهان، زندگی پس از مرگ، ماهیت اخلاق و غیره می پردازند. یکی از این مثال ها ممکن است جایی باشد که یک فرد روی این سوال وقت گیر تمرکز می کند: «آیا اساساً همه خوب هستند؟». آنها برای مدت طولانی در این مورد نشخوار می کردند و در ذهن خود به بررسی ملاحظات و استدلال های مختلف می پرداختند و به آنچه که ظاهراً به نظر آنها شواهد قانع کننده بود فکر می کردند. مثال دیگر ممکن است کسی باشد که در مورد اینکه بعد از مرگ چه اتفاقی برایش میافتد نشخوار میکند. آنها احتمالات نظری مختلف را می سنجیدند، صحنه هایی از بهشت، جهنم و جهان های دیگر را تجسم می کردند و سعی می کردند آنچه را که فیلسوفان و دانشمندان درباره مرگ گفته اند به خاطر بیاورند.
افکار مزاحم
در زمینه OCD، افراد به طور کلی از افکار وسواسی رنج می برند که دارای ماهیت تکراری، ناراحت کننده و اغلب وحشتناک و نفرت انگیز هستند، به عنوان مثال، افکار ایجاد آسیب خشونت آمیز یا جنسی به عزیزانشان. این افکار، افکار مزاحم نامیده می شوند. البته، اصطلاح نشخوار فکری کمی گمراهکننده است، چراکه همه افراد زنده افکار مزاحم دارند، و همه مبتلایان به OCD «افکار مزاحم» یعنی «وسواسهای فکری» خود را نیز دارند. اما در واقعیت حتی افراد بدون OCD نیز افکار مزاحم دارند و میتواند هم منفی و هم مثبت باشد، فکر برنده شدن در لاتاری از نظر تخصصی یک فکر مزاحم است، و یک فکر خوشایند. اما از منظر OCD، عموماً فرض بر این است که افکار هم ناخوشایند و هم تکراری (ثابت) هستند. بیشتر زمینه های مشترک نگرانی های مرتبط با OCD در دسته های زیر پوشش داده می شود:
- افکار مزاحم رابطه
- افکار مزاحم جنسی
- تفکر جادویی
- اندیشه های مذهبی
- افکار مزاحم خشونت آمیز
وسواس تقارن
نیاز به چیدن همه چیز به طور متقارن و درست “عینا مثل هم” یک اجبار است، در وسواس تقارن، ترس وسواسی ممکن است این باشد که اطمینان حاصل شود که برای جلوگیری از ناراحتی یا گاهی اوقات برای جلوگیری از بروز آسیب، همه چیز “درست است” مثال های وسواس تقارن عبارتند از:
- آراستگی
- تصاویر
- قوطی های کنسرو شده
- لباس ها
- کتاب ها و سی دی
- و هزاران مورد دیگر
افراد در این نوع وسواس، زمان زیادی را صرف تلاش برای به دست آوردن تقارن “درست” می کنند و این بررسی های وقت گیر می تواند منجر به دیر رسیدن آنها برای کار و قرارها شود. همچنین ممکن است فرد مبتلا به وسواس تقارن از ارتباط اجتماعی در خانه اجتناب کند تا از بر هم خوردن تقارن و نظم جلوگیری کند که می تواند تأثیر منفی بر تعامل و روابط اجتماعی داشته باشد.
فهرست بالا اشکال رایجتر اختلال وسواس فکری-اجباری و برخی از ترسهای مرتبط با آنها را دستهبندی میکند. اما این به هیچ وجه یک لیست جامع نیست و همیشه انواع دیگری از OCD وجود دارد که در اینجا فهرست نشده اند. بنابراین اگر وسواسها یا اجبارهای ناراحتکننده و ناخواستهای را تجربه میکنید که در اینجا فهرست نشدهاند، این بدان معنا نیست که OCD نیست، اگر این موارد به طور قابلتوجهی بر عملکرد روزمره شما تأثیر میگذارد، باز هم میتواند یک مؤلفه اصلی در تشخیص بالینی اختلال وسواس فکری-اجباری باشد.
محرک خاص
در این وسواس، محرک منبع اصلی نگرانی وسواسی است، این محرک می تواند مکان، شخص یا شیئی باشد که احساس ناراحتی یا یک میل اجباری را ایجاد می کند. یک محرک ممکن است یک جسم فیزیکی یا یک فکر ذهنی درونی باشد. به عنوان مثال، فردی این فکر وسواسی را داشت که هر بار که چاقو یا هر شی تیز دیگری را میدید به کسی ضربه بزند، بنابراین دیدن چاقو محرکی بود که وسواس و اجبار را برانگیخت. برای جلوگیری از تبعات آینده کار با چاقو، این فرد به هر قیمتی از چاقو اجتناب میکند. نمونه ای از محرک ذهنی درونی این است که فرد هر بار که به پدر متوفی خود فکر می کند، وسواس های ناراحت کننده ای در مورد مرگ تجربه می کند. خاطره پدرشان محرک درونی افکار وسواسی است.
اجتناب
اجتناب یک رفتار اجباری رایج است، و جایی است که فرد مبتلا به OCD از اشیا، مکانها یا افراد یا افرادی که احساس میکند باعث وسواس او میشوند اجتناب میکند. این کار آنها برای جلوگیری از پریشانی و ناراحتی است.
به عنوان مثال می توان به کسانی اشاره کرد که اجبارهای کنترلی دارند که ممکن است از انجام وظایف یا موقعیت هایی که باعث افزایش احساس مسئولیت و/یا احساس ناامنی در آنها می شود اجتناب کنند.
فردی که این وسواس فکر می کرد که ممکن است با اجتناب از تماس با چاقو، قیچی و سایر اشیاء تیز به فرزندان خود چاقو بزند.
فردی که میترسد ممکن است به ایدز/اچآیوی مبتلا شود، از مناطق خاصی از لندن که در ذهن آنها مرتبط با ایدز/اچآیوی بود اجتناب میکند.
در برخی موارد، از اعداد، حروف یا رنگهای «ناامن» اجتناب میشود، زیرا فرد احساس میکند که چنین اجتنابی برای جلوگیری از اتفاق بد ضروری است.
اطمینان خاطر
فردی که تحت تأثیر OCD قرار گرفته است اغلب به دنبال اطمینان خاطر است که آنچه از آن می ترسد واقعیت ندارد. این اطمینان معمولاً از طرف یکی از عزیزان یا از طریق منابعی مانند Google یا رسانه های خبری محلی است. اغلب نگرانی وسواسی این است که ممکن است اتفاق بدی برای یکی از عزیزانشان رخ داده باشد، بنابراین آنها مکرراً بررسی می کنند که عزیزشان خوب است. یکی دیگر از ترسهای وسواسی که منجر به اجبار به دنبال اطمینان خاطر میشود، این نگرانی است که شریک زندگیشان دیگر نسبت به او احساسی نداشته باشد یا او را دوست نداشته باشد یا ممکن است فرد مورد علاقه خود را ناراحت کرده باشد.
آیین و رسوم یا تشریفات
وسواس مذهبی دینی
OCD مذهبی، که اغلب به عنوان احتیاط نامیده می شود، یک تشخیص وسواس اجباری جداگانه نیست. بلکه یکی از تظاهرات خاص اختلال وسواس است که باعث می شود فرد نسبت به ترس های معنوی خود وسواس پیدا کند. این ترس ها عموماً شامل اجبارهای مربوط به چیزهایی است که فرد سعی می کند از وقوع آنها جلوگیری کند. به عنوان مثال، اگر یک فرد مبتلا به OCD مذهبی از رفتن به جهنم می ترسد، ممکن است دائما دعا کند تا گناهانش پاک شود. در حالی که مذهب باید منبع آرامش باشد.
نشانه ها و تشخیص وسواس فکری
در اختلال وسواس فکری عملی، افکار وسواسگونه و اضطراب آور و ترس با وسواسهای عملی همراه میشود. این وسواسهای عملی کارهایی وسواسگونه هستند که شخص برای کوشش در راه کاهش وسواسهای فکری خود انجام میدهد. این رفتارها، تکراری و کلیشهای و تا اندازهای غیرارادی هستند.
طبق راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی 5-DSM، اختلال وسواسی جبری و اختلالات مرتبط شامل اختلال وسواسی جبری OCD، اختلال بدریخت انگاری بدن، اختلال ذخیرهسازی، اختلال کندن مو، اختلال خراشیدن پوست، اختلال وسواسی جبری و اختلالات ناشی از مواد/دارو، اختلال وسواسی جبری و اختلالات مرتبط ناشی از بیماری طبی، اختلال وسواسی-جبری و اختلالات مرتبط معین دیگر و اختلال وسواسی-جبری و اختلالات مرتبط نامعین میباشد.
این فعالیت ها تا حدی اتفاق میافتد که زندگی روزمره فرد تحت تأثیر منفی قرار میگیرد، که اغلب بیش از یک ساعت در روز طول میکشد. بیشتر بزرگسالان متوجه میشوند که این رفتارها منطقی نیستند. این بیماری با تیک، اختلال اضطراب و افزایش خطر خودکشی همراه است. طبق ملاکهای راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی برای اختلال وسواسی، به دو گونه فکری و عملی تعریف میشود.
علائم و نشانه های وسواس
اختلال وسواس فکری اجباری معمولاً هم شامل وسواس و هم اجبار است. اما ممکن است فردی فقط علائم وسواس یا فقط علائم اجبار داشته باشید. در برخی موارد ممکن است متوجه شوید که وسواسها و اجبارهای شما شدید یا غیرمنطقی هستند، و زمان زیادی را میگیرند و در روند روزمره و عملکرد اجتماعی، تحصیلی یا کار شما اختلال ایجاد میکنند.
علائم وسواس
وسواس ها، افکار یا تصاویر تکراری، مداوم و ناخواسته هستند که مزاحم هستند و باعث اضطراب می شوند. ممکن است سعی کنید آنها را نادیده بگیرید یا با انجام یک رفتار اجباری از شر آنها خلاص شوید. این وسواسها معمولاً زمانی رخ میدهند که شما میخواهید به چیزهای دیگری فکر کنید یا انجام دهید.
وسواس ها اغلب مضامینی برای خود دارند، مانند:
- ترس از آلودگی یا کثیفی
- شک و تردید داشتن
- نیاز به پیدن وسایل به صورت منظم و متقارن
- افکار تهاجمی یا وحشتناک در مورد از دست دادن کنترل و آسیب رساندن به خود یا دیگران
- افکار ناخواسته، از جمله پرخاشگری، یا موضوعات جنسی یا مذهبی
نمونه هایی از علائم و نشانه های وسواس عبارتند از:
- ترس از آلوده شدن با لمس اشیایی که دیگران لمس کرده اند.
- شک دارید که در را قفل کرده اید یا اجاق گاز را خاموش کرده اید.
- استرس شدید زمانی که اشیاء منظم نیستند یا به روش خاصی روبرو هستند.
- تصاویری از رانندگی با ماشین خود در میان جمعیت
- افکار در مورد فریاد زدن فحاشی یا رفتار نامناسب در جمع
- تصاویر جنسی ناخوشایند
- اجتناب از موقعیت هایی که می تواند باعث ایجاد وسواس شود، مانند دست دادن
علائم اجبار
اجبارهای OCD رفتارهای تکراری هستند که شما احساس می کنید مجبور به انجام آنها هستید. این رفتارها یا اعمال ذهنی تکراری به منظور کاهش اضطراب مربوط به وسواس فکری شما یا جلوگیری از اتفاق بد است. با این حال، درگیر شدن در اجبارها هیچ لذتی به همراه ندارد و ممکن است تنها یک تسکین موقتی از اضطراب باشد.
زمانی که افکار وسواسی دارید، ممکن است قوانین یا تشریفاتی بسازید که به آنها کمک می کند تا اضطراب خود را کنترل کنید. این اجبارها شدید هستند و اغلب به طور واقع بینانه با مشکلی که قصد رفع آن را دارند، مرتبط نیستند.
مانند وسواس، اجبارها معمولاً دارای مضامینی مانند:
- شستشو و نظافت
- چک کردن
- نظم و ترتیب
- پیروی از یک روال سخت و تشریفات سخت
- محتاط و مردد
نمونه هایی از علائم و نشانه های اجبار عبارتند از:
- شستن دست ها تا زمانی که پوست شما برود.
- چک کردن مکرر درها برای اطمینان از قفل بودن آنها
- اجاق گاز را به طور مکرر چک کنید تا مطمئن شوید که خاموش است
- شمارش در الگوهای خاص عددی
- تکرار بی صدای یک دعا، کلمه یا عبارت
- چیدمان کنسروها به همین صورت متقارن
OCD معمولا در سنین نوجوانی یا جوانی شروع می شود، اما می تواند در دوران کودکی شروع شود. علائم معمولاً به تدریج شروع می شوند و در طول زندگی از نظر شدت متفاوت هستند. انواع وسواس ها و اجبارهایی که تجربه می کنید نیز می توانند در طول زمان تغییر کنند. علائم معمولاً زمانی بدتر می شوند که استرس بیشتری را تجربه کنید. OCD که معمولاً یک اختلال مادام العمر در نظر گرفته می شود، می تواند علائم خفیف تا متوسط داشته باشد یا آنقدر شدید و وقت گیر باشد که ناتوان کننده شود.
تشخیصهای افتراقی وسواس
OCD اکثراً با اختلال شخصیت وسواسی-اجباری (OCPD) اشتباه گرفته میشود. OCD اگودیستونیک است، به این معنی که این اختلال با خودپنداره فرد مبتلا سازگار نیست.
از آنجا که اختلالات اگودیستونیک مغایر با خودپنداره فرد است، باعث ایجاد پریشانی زیادی میشود. از طرف دیگر، OCPD اگوسینتونیک است یعنی فرد از اینکه رفتارهای وی ناسازگارانه هستند آگاهی ندارد و احساس نارضایتی نیز نمیکند.
مکانیسمهای دفاعی ایجاد کننده وسواس تشکل واکنشی، ابطال، جداسازی، توجیه عقلی و دلیلتراشی مهمترین دفاعهای روانی هستند که ممکن است منجر به پیدایش وسواس شوند.
دلایل ابتلا به وسواس
عوامل خطر شامل سابقه کودک آزاری یا رویداد دیگری است که باعث ایجاد استرس می شود. مشخص شدهاست که برخی موارد به دنبال عفونت رخ دادهاست. تشخیص وسواس براساس علائم است و مستلزم رد سایر دلایل مربوط به دارو یا پزشکی است.
سایر اختلالات با علائم مشابه شامل اختلال اضطراب، اختلال افسردگی اساسی، اختلالات خوردن، اختلالات تیک و اختلال شخصیت وسواسی-اجباری است. هرچند دلایل ابتلاء به اختلال وسواس جبری (OCD) کاملاً شناختهشده نیست، اما موارد زیر تأثیر زیادی در ابتلاء به این اختلال دارد:
- تغییرات جسمی و بدنی
- محیط
- کمبود سروتونین
- سابقه خانوادگی
چه چیزی باعث OCD می شود؟
محققان نمی دانند دقیقا چه چیزی باعث OCD می شود. اما آنها می دانند که چندین عامل در توسعه آن نقش دارند، از جمله:
ژنتیک: مطالعات نشان می دهد که افرادی که یکی از بستگان درجه یک (والدین بیولوژیکی یا خواهر یا برادر) مبتلا به OCD دارند در معرض خطر بیشتری برای ابتلا به این بیماری هستند. این خطر در صورتی افزایش مییابد که خویشاوند در کودکی یا نوجوانی به OCD مبتلا شده باشد.
تغییرات مغزی: مطالعات تصویربرداری تفاوت هایی را در قشر پیشانی و ساختارهای زیر قشر مغز در افراد مبتلا به OCD نشان داده است. OCD همچنین با سایر شرایط عصبی مرتبط است که بر مناطق مشابه مغز شما تأثیر می گذارد، از جمله بیماری پارکینسون، سندرم تورت و صرع.
سندرم PANDAS :PANDAS مخفف عبارت «اختلالات عصبی خودایمنی کودکان مرتبط با عفونتهای استرپتوکوکی» است. گروهی از شرایط را توصیف میکند که میتواند بر کودکان مبتلا به عفونتهای استرپتوکوکی مانند گلودرد استرپتوکوکی یا مخملک تأثیر بگذارد. OCD یکی از این شرایط است.
ترومای دوران کودکی: برخی از مطالعات ارتباط بین آسیب های دوران کودکی، مانند سوء استفاده یا غفلت، و ایجاد OCD را نشان داده اند.
همهگیری و شیوع وسواس
شیوع ۱۲ ماهه OCD در ایالات متحده 2/1 درصد است که شبیه شیوع بین المللی است (1/1 تا 8/1 درصد). زنان در بزرگسالی به میزان قدری بیشتر از مردان مبتلا می شوند، هرچند که مردان معمولا در کودکی بیشتر مبتلا می شوند.
وراثت عاملی برای وقوع وسواس است؛ بهطوریکه اگر کسی در خانواده دارای پدر و مادر وسواسی باشد، احتمال اینکه فرزند نیز به وسواس مبتلا بشود، وجود دارد.
افراد مشهور مبتلا به OCD
- دونالد ترامپ
- نیکولا تسلا
- دیوید بکهام
- کیتی پری
- هوارد هیوز
- لئوناردو دیکاپریو
- لنا دانهام
- هوارد استرن
- جاستین تیمبرلیک
- هاوی ماندل
- امینم
- جیمز اسپیدر
- لیلی پونز
- آنتونی رابینز
- شارلیز ترون
- کامیلا کبیو
درمان وسواس فکری عملی
تشخیص کامل اختلالاتی چون وسواس فکری عملی در روان شناسی بالینی بر عهده مشاهده، آزمون های روانشناختی (تست) و مصاحبه است که در بین آنها مصاحبه از اهمیت بیشتری برخوردار است. هدف از مصاحبه تشخیصی یافتن دقیق علل و عوامل مؤثر در پیدایش اختلال و مشکل روانی در مراجع می باشد. در این رابطه مصاحبه باید بتواند کلیه مسائل و عوامل مؤثر در پیدایش اختلال را از کم اهمیت ترین تا پراهمیت ترین آنها شناسانده تا بتواند تشخیصی مناسب درارتباط با مشکل درمانجو در اختیار مصاحبه گر قرار دهد. زیرا تا زمانی که تشخیصی دقیق و درست از نوع اختلال بیمار در دست نباشد نمی توان درمان مناسبی برای وی عرضه نمود.
اکثر افرادی که مبتلا به اختلال وسواس جبری میشوند، در مراحل اولیه برخی از علایم این بیماری را بهطور خفیف تجربه میکنند و میتوان از تشدید علایم در برخی از آنها پیش از آنکه بهطور کامل دچار بیماری شوند جلوگیری کرد. درمان اختلال وسواس اجباری ازجمله درمان وسواس فکری شامل سه مرحلهٔ رواندرمانیِ شناختیِ رفتاری، رفتاردرمانی و دارودرمانی است.
درمانهای رفتاری اختلال وسواس اجباری شامل رویارویی و جلوگیری از پاسخ (ERP) است. در مرحلهٔ پیشگیری از عادات، متخصص به فرد بیمار مبتلا به وسواس کمک میکند تا در بازههای زمانی طولانی و طولانیتری از رویارویی با شرایط استرسزایی قرار بگیرد که در آن احساس اجبار برای انجام کاری را میکند که استرس و اضطراب او را از بین میبرد. در این شرایط، بیمار اصطلاحاً با خود درگیر میشود و هرچهقدر که زمان میگذرد و او بیشتر به انجام آن کار احساس نیاز میکند، او همچنان در مقابل میل وسواسی ایستادگی میکند تا مرحلهای که دیگر هیچ اجباری برای انجام آن کار خاص احساس نکند. دیده شده درمان شناختی رفتاری در طولانی مدت اثر ماندگاری داشته است.
درمان دارویی برای اختلال وسواس اجباری نیز یکی از مراحل مهم در فرایند بهبودی بیمار است. برای درمان اختلال وسواس اجباری از گروهی از داروها که اصطلاحاً آنها را مهارکنندهٔ انتخابی بازجذب سروتونین (SSRIها) مینامیم استفاده میشود. این داروها مقدار ترشح سروتونین در مغز را افزایش میدهند. در مغز بیماران مبتلا به اختلال وسواس اجباری، سروتونین بسیار کمی ترشح میشود یا مقدار ترشح شده توسط عصبهای پیش سیناپس جذب و نابود میشود.
این داروها همانطور که از نامشان پیداست، از بازجذب سروتونین در مغز جلوگیری میکنند. این بازجذب در محل سیناپسها اتفاق میافتد یعنی جایی که سلولهای عصبی (نورونها) به یکدیگر متصل هستند. سروتونین یکی از مواد شیمیایی در مغز است که پیامهای عصبی را از یک نورون به نورون دیگر در طول سیناپسها منتقل میکند. از این داروها در درمان افسردگی، اضطراب و سایر اختلالات خلقی نیز استفاده میشود. SSRIها میزان تراکم سروتونین در سیناپسها را افزایش میدهند. آنها این کار را با جلوگیری از بازجذب سروتونین در سلول عصبی که یک پالس مغزی را منتقل میکند انجام میدهند. بازجذب سروتونین عامل پایان یافتن تولید سروتونین جدید است.
از جمله داروهای رایجی که برای درمان اختلال وسواس اجباری تجویز میشوند و در گروه SSRIها جای میگیرند، میتوان به فلوکستین (Fluoxetine)، سرترالین (Sertraline)، سیتالوپرام (Citalopram)، پاروکستین (Paroxetine) و اسسیتالوپرام (Escitalopram) اشاره کرد. در درمان اختلال وسواس اجباری همچنین از داروییهایی چون اولانزاپین (Olanzapine) و ریسپریدون (Risperidone) استفاده میشود.
این گروه از داروها معمولاً اثر خوبی در درمان اختلال وسواس اجباری دارند و اثرات جانبی کمی دارند. سردرد، کمخوابی، اسهال و هیجان از جمله اثرات جانبی این داروها هستند.
درمان وسواس فکری عملی
- روان درمانی وسواس – نوعی درمان است که به شما کمک میکند با ترسها و افکار وسواسی خود روبرو شوید، بدون اینکه بالاجبار با آن ها رو به رو شوید.
- دارو درمانی وسواس – نوعی داروی ضد افسردگی است که می تواند با تغییر تعادل مواد شیمیایی در مغز به شما کمک کند.
معمولاً برای OCD نسبتاً خفیف یک دوره درمانی کوتاه توصیه می شود. اگر مبتلا به OCD شدیدتر هستید، ممکن است به دوره طولانیتری از درمان و یا دارو نیاز داشته باشید.
1. روان درمانی وسواس
در درمان وسواس فکری شدید معمولاً از CBT استفاده می شود. نوعی درمان شناختی رفتاری (CBT) با مواجهه و پیشگیری از پاسخ (ERP) است.CBT یک روش درمان بسیار موثر است که در سراسر جهان در درمان طیف وسیعی از شرایط سلامت روان از جمله OCD استفاده می شود. CBT بر این اصل استوار است که OCD در نتیجه یک سری فرآیندهای فکری ناکارآمد و عمیقاً ریشهدار ایجاد و تشدید میشود که باعث میشود افراد به روشهای ناسالم موقعیتها را ارزیابی کرده و به آنها پاسخ دهند. بنابراین، هدف CBT پرداختن به الگوهای فکری منفی است که اساس OCD شما را تشکیل میدهند، قبل از اینکه شما را به چالش بکشد تا موقعیتها را به روشهای سالمتر ببینید، بررسی کنید که چرا آنها در وهله اول توسعه یافتهاند. هدف از برنامه OCD CBT کاهش اضطراب است. CBT برای OCD شامل قرار گرفتن در معرض و پیشگیری از پاسخ (ERP) است که به معنای مقابله با ترسها، یادگیری تحمل اضطراب و دوری کردن از رفتار های اجباری است. مشخص شده است که CBT منجر به مزایای طولانی مدت می شود. CBT بسته به اینکه کدام روش برای شما و نگرانیهای فردی شما مناسبترین روش تلقی میشود، میتواند به صورت درمان یک به یک یا گروه درمانی انجام شود.
این نوع از درمان شامل:
در مرحله اول مشکل خود را با روان درمانگر خود چارچوب بندی کنید و به بخش های کوچکتر تقسیم کنید، مانند افکار، احساسات فیزیکی و اعمال.
مرحله دوم رویارویی و مواجه با ترس ها و افکار وسواسی است که ابتدا با موقعیت هایی شروع می شود که کمترین اضطراب را در شما ایجاد می کنند و به مرور زمان موقعیت ها اضطراب آور تر می شود، تا جایی که بتوانید با موقعیت های اضطراب آور نیز مقابله کنید. این روش درمان دشوار است و حتی ممکن است ترسناک به نظر برسد، اما بسیاری از مردم به مرور زمان متوجه می شوند که وقتی با وسواس های خود روبرو می شوند، در نهایت اضطرابشان بهبود می یابد و یا از بین می رود. افراد مبتلا به OCD یا وسواس فکری نسبتاً خفیف، معمولاً به حدود 10 ساعت روان درمانی نیاز دارند که شامل تمرین هایی در خانه نیز می شود. اگر OCD شدیدتر دارید، ممکن است به دوره درمانی طولانی تری نیاز داشته باشید.
همچنین برای رواندرمانی وسواس فکری عملی، علاوه بر رویکرد شناختی رفتاری، می توان از سایر رویکردها مانند رویکرد روانکاوی، طرحواره درمانی، رویکرد مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) و همچنین حساسیت زدایی منظم از طریق حرکات چشم EMDR اقدام کرد.
2. داروی وسواس فکری شدید / بهترین قرص برای وسواس فکری
اگر درمان روانشناختی به درمان OCD شما کمک نکند، یا اگر OCD شما نسبتاً شدید باشد، ممکن است به دارو نیاز داشته باشید. داروهای اصلی تجویز شده نوعی ضد افسردگی، به نام مهارکننده های انتخابی بازجذب سروتونین (SSRI) هستند. SSRI ها می تواند با افزایش سطح یک ماده شیمیایی به نام سروتونین در مغز به بهبود علائم OCD کمک کنند. اکثر افراد حداقل به مدت یک سال نیاز به درمان دارند. اگر بعد از این مدت علائم کمی داشتید یا هیچ علائم نداشتید، ممکن است بتوانید مصرف آن را متوقف کنید، اگرچه برخی از افراد نیاز دارند SSRI را برای چند سال متوالی مصرف کنند. بدون مشورت با پزشک خود، مصرف SSRI را قطع نکنید زیرا قطع ناگهانی آن می تواند عوارض جانبی ناخوشایندی برای شما ایجاد کند. برای کاهش احتمال بروز عوارض جانبی، درمان به تدریج متوقف خواهد شد. در صورت بازگشت علائم ممکن است نیاز باشد دوز داروی شما دوباره افزایش یابد.
معمولاً در کنار CBT تجویز می شود تا مکمل جنبه درمانی درمان، کاهش اضطراب، به حداقل رساندن خطر عود پس از درمان باشد. مفیدترین داروها در درمان وسواس، مهارکننده های انتخابی بازجذب سروتونین (SSRIs) هستند که نوعی داروی ضد افسردگی هستند. SSRI ها اعتیادآور نیستند و اثرات آنها پس از چند هفته قابل مشاهده است. مهم است که یک دوره کامل درمان SSRI را طی کنید، که معمولاً یک سال یا بیشتر است.
اثرات جانبی داروهای وسواس
عوارض جانبی احتمالی SSRI ها عبارتند از:
- احساس آشفتگی، لرزش یا اضطراب
- احساس یا بیمار بودن
- اسهال یا یبوست
- سرگیجه
- مشکلات خواب (بی خوابی)
- سردرد
- میل جنسی کم
- همچنین احتمال کمی وجود دارد که SSRI ها باعث ایجاد افکار خودکشی یا آسیب رساندن به خود شوند. اگر این اتفاق افتاد، با یک پزشک عمومی تماس بگیرید یا به نزدیکترین تصادف و اورژانس نزدیک خود (A&E) بروید. اکثر عوارض جانبی پس از چند هفته و با عادت کردن بدن به دارو بهبود می یابند، اگرچه برخی از آنها ممکن است ادامه داشته باشند.
3.درمان TMS به عنوان درمان جایگزین برای OCD
برای بیمارانی که به درمان های سنتی مقاوم هستند، یک درمان جایگزین امیدوارکننده به نام TMS نیز وجود دارد که نشان داده شده است که در درمان OCD نیز موثر و بی خطر است. مقاله اخیر منتشر شده در Neuropsychiatric Disease and Treatment مزایای استفاده از TMS را به عنوان یک درمان کمکی برای افراد مبتلا به OCD مقاوم به درمان ذکر می کند. نتیجه گیری می شود که TMS یک “راه سوم” امیدوارکننده برای پرداختن به علائم OCD علاوه بر روان درمانی و دارو درمانی است.
TMS یک درمان غیر تهاجمی تحریک مغز است که برای استفاده در ایالات متحده برای اختلال افسردگی اساسی مقاوم به درمان (MDD) از سال 2008 آغاز شده است. برای مراجعان مقاوم به درمان هاس سنتی، TMS در داخل و در سطح جهانی مورد مطالعه قرار گرفته است و آزمایشات بالینی در حال انجام ادامه دارد. در اروپا، TMS برای درمان طیف گسترده ای از شرایط پزشکی و اختلالات روانشناختی، از جمله PTSD، اضطراب، بیماری پارکینسون، بیماری آلزایمر، سکته مغزی، اعتیاد به مواد، ترک سیگار و مدیریت درد مزمن استفاده شده است.
درمان TMS در وسواس فکری
در حالی که داروهای ضدافسردگی برای تنظیم سطح سروتونین در مغز طراحی شده اند، TMS مسیرهای عصبی را هدف قرار می دهد. شدت و مکان، و طول دوره درمان برای نشانه های OCD از فردی به فرد دیگر متفاوت و جداگانه است.
در طی یک سری جلسات درمانی، TMS میتواند تغییرات سیستمی در فعالیت الکتریکی ایجاد کند و متعاقبا، نحوه جریان اطلاعات از طریق شبکههای عصبی را تغییر دهد و بر رفتار فرد تأثیر بگذارد. با تغییر مدارها، TMS به طور بالقوه می تواند الگوهای فکری-رفتاری نادرست مرتبط با OCD را تغییر دهد.
درمان TMS به صورت سرپایی در مطب پزشک ارائه می شود. این درمان نیازی به بیهوشی یا جراحی ندارد و آن را به یک روش بسیار قابل تحمل و کم خطر برای درمان OCD تبدیل می کند. از آنجایی که بیمار برای جلسات درمانی 40 دقیقه ای به راحتی دراز می کشد، ممکن است زمان خود را به خواندن، گوش دادن به موسیقی یا تماشای تلویزیون بگذراند.
هنگام استفاده از TMS برای درمان OCD، تکنسین TMS ناحیه خاصی از مغز را هدف قرار می دهد. دو گزینه اصلی وجود دارد که شامل ناحیه حرکتی پیش مکمل (پیش SMA) و قشر اوربیتوفرونتال (OFC) می شود. تا به امروز، بهترین نتایج درمانی با استفاده از TMS برای درمان OCD هنگام هدف قرار دادن منطقه پیش SMA رخ داده است. با این حال، سه مطالعه که TMS را مورد بررسی قرار داده اند، همگی نتایج مثبتی را نشان دادند. از مطالعه و بررسی بیمارانی که از درمان TMS که ناحیه پیش از SMA را مورد هدف قرار گرفته بودند، دریافتند که علائم افسردگی و اضطراب همزمان با علائم OCD نیز کاهش مییابد.