بی اشتهایی عصبی یا آنورکسیا نوروزا، درمان آن

علت های بی اشتهایی عصبی

تعریف آنورکسیا یا بی اشتهایی عصبی ترس شدید از چاق شدن است که حتی زمانی که فرد درحال کاهش وزن است، از بین نمی‌رود. فرد تصویر هذیانی و نادرستی از خود دارد که همواره خود را چاق می‌داند، و درنتیجه با امتناع از غذا خوردن کاهش وزن بسیار شدیدی پیدا می‌کند. افراد زیر هجده سال در نمودار رشد عقب می‌مانند و حدالاقب وزن طبیعی برای سن و قد خود را ندارند. و مهم‌تر از همه هیچ بیماری جسمی‌ای که این شرایط را ایجاد کند برای آنان تشخیص داده نمی‌شود.

علت بی اشتهایی عصبی

جنسیت

تقریبا 90 درصد از مبتلایان به آنورکسیا را زنان تشکیل می‌دهند. به نظر می‌رسد تفاوت های بیولوژیک موجب می‌شود زنان بیشتر در خطر این اختلال قرار گیرند.

دیدگاه اجتماعی

اختلال بی اشتهایی عصبی، حتی اگر صد درصد به خاطر یک باور یا طرز فکر خاص به وجود نیامده باشد، توسط آن تشدید می‌شود. اگر در زمان عقب برویم، اولین بار احتمالا روزه‌داران بودایی که گرسنگی را راهی برای کنار گذاشتن خودبینی می‌دانستند، تشخیص آنورکسیا گرفته‌اند. در این دوران، با توجه به این که مردان سهم بیشتری در سازوکارهای مذهبی و عرفانی داشته‌اند، باورهای منجر به ابتلا به آنورکسیا بیشتر آنان را هدف قرار می‌داده است.

برای مدتی طولانی، جوامع تصویر زنان از خود و رژیم غذایی سالم و ایده آل را با لاغری مرتبط کرده‌اند. تبلیغات محصولات رژیمی را به شکل کلیدهای رسیدن به رضایت از خود نشان داده‌اند. مدل‌ها افراد لاغر، و با اندام کوچک بوده و وسواس به رژیم غذایی، شمردن کالری و ورزش برای کاهش وزن کارهای پسندیده‌ای بوده‌اند. از این که این تلقی در صنعت مد چه تعداد از دست اندر کاران آن را گرفتار بی اشتهایی عصبی کرده‌است گذر کنیم.
رواج بیشتر چاقی در مردان( میانگین رواج چاقی در مردان بالاتر از رواج آن در میان زنان است)؛ علاوه بر این که تحت تاثیر تفاوت بیولوژیکی و فیزیکی در جنسیت است، شاید از این که چاقی در مردان، به اندازه چاقی در زنان تقبیح نمی‌شود هم تاثیر گرفته باشد. بنابراین دور از ذهن نیست که یکی از علل رواج بیشتر آنورکسیا میان زنان، تصویر ناپسند و منفی از زن چاق و تمسخر زنان به خاطر وزنشان باشد.

در سال‌های اخیر با ظهور جنبش‌های انسان‌گرا و فمنیستی، نفوذ این طرز فکرها و درستی آن‌ها زیر سوال قرار گرفته است و حرکت به سمت پذیرفتن همه افراد، با هر رنگ پوست، سایز لباس، رنگ چشم و ملیتی آغاز شده است. با توجه به نوظهور بودن این جنبش‌ها، برای دیدن این که آیا پذیرفته شدن آن ها میان جوامع به کمتر شدن شیوع بی اشتهایی عصبی کمک خواهد کرد یا خیر، باید صبور بود.

دیدگاه عصب شناختی در رابطه با آنورکسیا

با پیشرفت علم و روشن‌تر شدن نقش مغز در فرآیندهای روانی توجه پزشکان به نقش غده هیپوفیز در این اختلال جلب شد و پزشکان تلاش می‌کردند با اثر گذاری بر این غده در مغز، که فعالیت غدد دیگر را تنظیم می‌کند، آنورکسیا را درمان‌کنند.

ویژگی‌های شخصیتی

یکی از ویژگی‌های افراد آنورکسیک سرسختی، نظم و ثبات قدم آن‌هاست. اصلا با همین ویژگی‌هاست که می‌توانند گرسنگی شدید را تحمل کنند و به همین دلیل بسیار دشوار از انجام کاری منصرف می‌شوند.

زمانی که علت کاهش وزن خطرناک آشکار می‌شود، مبتلایان به آنورکسیا کمتر در برابر درمان مقاومت می‌کنند. به نظر می‌رسد یکی از علت‌های بروز این اختلال داشتن تصویر سخت‌گیرانه و انعطاف ناپذیر از «خوب بودن» است؛ فرزند خوب، مادر خوب، زن خوب و حتی بیمار خوب. در نتیجه ظاهرا به درمان تن می‌دهند؛ اما واقعا نه. چون در طول درمان یا بستری در بیمارستان خانواده و دست‌اندرکاران درمان خود را با تظاهر به همکاری در درمان فریب می‌دهند.

خیلی از زنان آنورکسیک افرادی موفق و با پشتکار دانسته می‌شوند. بنابراین اگر یکی از معیارهای موفقیت برای آنان داشتن ظاهر صددرصد ایده آل، که توسط اجتماع مترادف با لاغری تعریف شده، باشد و تلاششان برای دستیابی به این تصویر با وسواس همراه شود، می‌تواند باعث شود فرد کالری‌های دریافتی اش را تقریبا به صفر برساند. از طرف دیگر، این شرایط باعث می‌شود لاغری یکی از راه های پذیرفته شدن و محبوب بودن به نظر برسد؛ در نتیجه اگر شخصی با عزت نفس پایین، که تصویر مثبتی از خود ندارد، به  دنبال پذیرفته شدن و تایید شدن توسط دیگران باشد، بیشتر در خطر بی اشتهایی عصبی قرار خواهد گرفت.

دیدگاه روانکاوی

انگیره‌های افراد برای امتناع از غذا خوردن پیچیده است. مثلا برخی از آنان با کاهش وزن شدید، ویژگی‌های بزرگسالانه اندام خود را از دست می‌دهند. علاوه بر انکار جنسیت یا میل جنسی، با شبیه شدن به کودکان، آن‌ها تلاش می‌کنند راه اصلاح ارتباط یا دلبستگی‌ با والدین خود را، که آسیب دیده و ناسالم است باز نگه دارند.

رویکردهای روانکاوی بیان می کنند ما ارتباط اولیه خود با مراقبان‌مان، معمولا مادر، را به عنوان الگویی برای ارتباط با جهان می‌بینیم. روان ما دوست دارد مادر قابل اتکایی داشته باشد که همواره نیازهایمان را برآورده می کند و در دسترس است؛ یعنی مادر خوب. اما در حقیقت چنین اتفاقی نخواهد افتاد. زمانی که نیاز‌های اولیه ما بر آورده نشود، تصویری از مادر بد ایجاد می‌کنیم. زمانی که افراد بتوانند این دو تصویر را در یک نفر بپذیرند، سلامت روان آنان مسیر درست را طی خواهد کرد.
افراد با بی اشتهایی عصبی، بدن خود را با مادر درونی شده “بد” خود یکسان می‌کنند و چون نمی‌توانند آن را بپذیرند، سعی می‌کنند با کنترل بدن خود از طریق کنترل مصرف غذا و ورزش، با مادر درونی شده مبارزه کند.

مکانیسم های دفاعی ذهنی نیز نقش مهمی در نظریه روانکاوی برای توضیح اختلال روانی ایفا می کنند. فروید این نظریه را مطرح کرد که مکانیسم دفاعی تاکتیکی است که توسط خود من برای محافظت در برابر اضطراب و محافظت از ذهن در برابر احساساتی که جامعه ممکن است به آنها به دیده تحقیر نگاه می کند یا برای ذهن خودآگاه بسیار دشوار است که با آنها مقابله کند، ایجاد شده است. یکی از مکانیسم‌های دفاعی مهم «جابه‌جایی» است، اعتقاد بر این است که تأثیر خاطرات دردناکی که ذهن نمی‌تواند با آن‌ها کنار بیاید، می‌تواند جابجا شود و سپس به خاطره دیگری متصل شود. مثلا شخصی که در کودکی مورد آزار جنسی قرار گرفته است، نمی داند چگونه با این موضوع کنار بیاید. در همین حال در مدرسه او را چاق خطاب می کنند و مسخره‌اش می کنند. او از مکانیسم دفاعی جابه‌جایی استفاده می‌کند و خاطرات بد سوء استفاده جنسی را به غذا منتقل می‌کند و از خوردن امتناع می‌کند و سپس دچار بی‌اشتهایی عصبی می‌شود.

بی اشتهایی عصبی یا آنورکسیا نوروزا، درمان بی اشتهایی عصبی

درمان بی اشتهایی عصبی یا آنورکسیا

نگاه معاصر به آنورکسیا ترکیبی از تمام این رویکردهاست. تعریف آنورکسیا ترس شدید از چاق شدن است که حتی زمانی که فرد درحال کاهش وزن است، از بین نمی‌رود. فرد تصویر هذیانی و نادرستی از خود دارد که همواره خود را چاق می‌داند، و درنتیجه با امتناع از غذا خوردن کاهش وزن بسیار شدیدی پیدا می‌کند. افراد زیر هجده سال در نمودار رشد عقب می‌مانند و حدالاقب وزن طبیعی برای سن و قد خود را ندارند. و مهم‌تر از همه هیچ بیماری جسمی‌ای که این شرایط را ایجاد کند برای آنان تشخیص داده نمی‌شود.
کمبود مواد غذایی در بدن سبب بدخلقی و روحیه افسرده می‌شود و افراد مبتلا به این اختلال برای پنهان کردن کاهش وزن چشمگیرشان منزوی شده و از غذا خوردن در جمع اجتناب می کنند.
از آن جایی که هر انسانی به غذا میل دارد، این افراد برای برطرف کردن این میل خود دنبال دستور پخت‌های مختلف می‌روند، آشپزی می‌کنند، به دیگران غذا می‌دهند و حتی ممکن است خود نیز غذا بخورند، اما پس از آن خود را وادار به استفراغ می کنند.

متاسفانه درمان آنورکسیا آسان نیست. این اختلال اغلب زمانی دیده می‌شود که محرومیت غذایی بدن را در انجام عملکردهای اساسی‌اش ناتوان کرده، فرد در بیمارستان بستری شده یا به حال مرگ افتاده؛ زمانی که بسیار دیر شده. هم چنین فشار اجتماعی برای لاغر بودن، ممکن است این تغییر باور را سخت‌تر نیز ‌کند.

در نهایت؛ نظریه ها بر نوع نگاه ما به افراد موثرند. شاید به نظر برسد افراد مبتلا به بی اشتهایی عصبی عامدانه غذا نمی‌خورند؛ اما در حقیقت این انتخاب آنان نیست. چیزی در لایه‌های عمیق روانی آنان را مجبور به این کار می‌کند که شاید با درک آن بتوان جان آنان را نجات داد. اقدام به موقع برای این افراد حیاتی است. متخصصان ذهن آرا می توانند شما را در این راه یاری کنند.

امتیاز دهید.
منبع phdessay
نوشتن نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

CAPTCHA ImageChange Image